Abstract:
ﻣﻨﻈﻮر از ﺗﻬﺪﯾﺪ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻫﺮ ﺗﻬﺪﯾﺪی اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺪون در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻣﻨﺒﻊ آن، اﻣﻨﯿﺖ ﻣﻠﯽ ﮐﺸﻮرﻫﺎ را از ﻟﺤﺎظ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺑﺎ ﺧﻄﺮ ﻣﻮاﺟﻪ ﻣﯽﮐﻨﺪ. ﺗﻬﺪﯾﺪ ﻣﺨﺎﻃﺮهای ﻣﻬﻢ ﺑﺮای ﺑﺎزﯾﮕﺮان ﺳﯿﺎﺳﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻣﻮﺿﻮعﻫﺎی ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ آن ﻧﻘﺶ ﻣﻬﻤﯽ در اداره ﺣﮑﻮﻣﺖ دارد. ﺑﺮای اﯾﻦ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻻزم اﺳﺖ ﭼﮕﻮﻧﮕﯽ ﺳﻨﺠﺶ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ و ﺑﺮرسی ﻗﺮار ﮔﯿﺮد. ﻫﺪف از اﻧﺠﺎم اﯾﻦ ﺗﺤﻘﯿﻖ، ﺑﺮآورد ﺗﻬﺪﯾﺪ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺑﺎ روﯾﮑﺮد ﭘﺪاﻓﻨﺪ ﻏﯿﺮﻋﺎﻣﻞ ﺑﻮده و ﻣﺤﻘﻖ ﻗﺼﺪ دارد ﺑﻪ اﯾﻦ ﺳﺆال ﮐﻪ ﺑﺮآورد ﺗﻬﺪﯾﺪ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺑﺎ روﯾﮑﺮد ﭘﺪاﻓﻨﺪ ﻏﯿﺮﻋﺎﻣﻞ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺻﻮرت ﻣﯽﮔﯿﺮد ﭘﺎﺳﺦ ﺑﺪﻫﺪ. در اﯾﻦ ﺗﺤﻘﯿﻖ از روش ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه و اﺑﺰار ﺟﻤﻊآوری ﺑﻪﺻﻮرت ﻣﯿﺪاﻧﯽ و ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪای ﺑﻮده اﺳﺖ. ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﺷﺪه ﺣﺎﮐﯽ از آن اﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺗﻬﺪﯾﺪی دارای ﺑﺴﺘﺮی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ در ﮔﺬﺷﺘﻪ و دارای ﻫﻮﯾﺖﻫﺎی ﻧﺎﻣﺤﺴﻮس در درون ﺟﺎﻣﻌﻪ اﺳﺖ ﮐﻪ در ﺻﻮرت درک ﺻﺤﯿﺢ و ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ آن ﻣﯽﺗﻮان ﺑﺎ ﻫﺰﯾﻨﻪای ﮐﻢ ﺑﻪ ﻧﺘﺎﯾﺞ ﮐﺎرﺑﺮدی در ﺧﺼﻮص ﺗﺄﻣﯿﻦ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﺑﺎزﯾﮕﺮ دﺳﺖ ﯾﺎﻓﺖ و ﯾﮏ ﭘﺪﯾﺪه ﺳﯿﺎﺳﯽ ﮐﻪ ﺗﺮﮐﯿﺒﯽ از ﺗﻬﺪﯾﺪﻫﺎ و ﻓﺮﺻﺖﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ را ﺑﻪ ﻓﺮﺻﺖ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﮐﺮده و از آن ﺑﻪ ﻧﻔﻊ ﻧﻈﺎم اﺳﺘﻔﺎده ﻧﻤﻮد.
Machine summary:
نتایج تحصیل شده حاکی از آن است که هر تهدیدی دارای بستری اجتماعی در گذشته و دارای هویتهای نامحسوس در درون جامعه است که در صورت درک صحیح و مدیریت آن میتوان با هزینهای کم به نتایج کاربردی در خصوص تأمین منافع بازیگر دست یافت و یک پدیده سیاسی که ترکیبی از تهدیدها و فرصتها هستند را به فرصت تبدیل کرده و از آن به نفع نظام استفاده نمود.
از جمله این اقدامها دخالت در امور سیاسی، حمایت از نیروهای مخالف در خارج کشور و گروههای سیاسی وابسته در داخل، تلاش بهمنظور شکاف بین دولت و ملت با اجرای اقدامهای روانی و تبلیغاتی و درنهایت رویگردانی مردم از نظام با هدف ایجاد حرکتهای اجتماعی و سیاسی بحرانزا است که بهعنوان چالشهای ناامنی سیاسی، امنیت ملی یک نظام را هدف قرار میدهد که نمونه بارز این اقدامها، مداخله در امور سیاسی ایران و سوریه و ...
الف- تهدیدها و بحرانهای سیاسی در سطح ملی(داخلی) و بیان نقش آنها در جامعه این سطح از تهدید بر فرهنگ ملی تأثیرگذار است و دشمن بهدنبال سلب اراده و انگیزه مردم و بیتفاوت نمودن آنان در همراهی رهبران کشور و تبدیل آنان به جمعیتهای معارض، مخالف و بیتفاوت و شکل دادن به نافرمانیهای مدنی و ایجاد شکاف بین دو سطح راهبردی و ملی است.
2- تجزیهطلبی از طریق فعال کردن اقوام و قومیتهای مختلف فعالسازی قومیتها و پررنگ کردن نقش اقوام و حاکم کردن آنها در تصمیمگیری بهجای پذیرش حاکمیت نظام سیاسی کشور مربوطه، شیوهای جدید برای زمینهسازی منطقه غرب آسیای بزرگ در حوزه جغرافیایی منطقه است، که این اقدام در مورد اقوام کرد و آذری ایران با هدف ایجاد کردستان آزاد و کشور مستقل آذربایجان، متشکل از مناطق کردنشین و آذری زبان کشورهای همسایه در مقاطع مختلف زمانی صورت گرفته است(دادرس،62:1390).