Abstract:
معماری هر تمدنی بیانگر مظاهر آن تمدن است و وابستگی بسیاری با شیوهٔ نگرش،اوضاع اجتماعی، رشد جوامع و هنر هر قوم دارد. این مقاله به بررسی معماری در دوره هخامنشی و ساسانی پرداخته و با بهرهگیری از منابع موجود، معماری و سبک مورد استفاده در این دو دوره را معرفی نموده و سپس به مقایسه آنها پرداخته است. کاخ ها، قلعه ها و استحکامات نظامی، بناهای مذهبی، آرامگاهها، سنگ نگاره ها، کتیبه ها و دیگر آثار موجود بیانگر آن است که معماری نشان دهنده ارزشهای فرهنگی، اقتصادی، مذهبی و عظمت و قدرت شاهنشاهی است. هخامنشیان در معماری نیز مانند سیاست به تلاش در راه سازماندهی و برانگیختن تعداد زیادی از اقوام و نژادها و فرهنگهای گوناگون پرداختند.
معماری هخامنشی در طرح و کلیات استقلال داشت و به عنوان شیوه پارسی مطرح است. با سقوط شاهنشاهی هخامنشی و تسلط یونانیان و سپس روی کار آمدن اشکانیان، شیوه پارتی جایگزین آن شد که از نظر طرح، عناصر، تزیینات، اجرا و حتی مصالح با شیوه پارسی متفاوت بود. شیوه جدید هر چند شالوده معماری دوره ساسانی را شکل داد، اما به جهت تنوع طرح ها، اجزا و عناصر بکاررفته و نیز اقتباس زیاد از معماری مناطق مختلف، بیشتر یک مرحله انتقالی و مجموعهای از تجربه ها محسوب می شد که تاثیر پذیری از معماری هخامنشی در آن مشخص است. بعد از پارت ها و روش یونان گرایی سطحی شان تمدن کهن ایران دوباره در حکومت کشور زنده شد. به دلیل اینکه شیوه معماری پارتی در موارد کمی تاثیر در معماری ساسانی داشته از آن گذشته ایم و به معماری ساسانی پرداخته ایم. با توجه به وسعت قلمرو هخامنشی و ساسانی و وجود ملتها و فرهنگهای گوناگون، تنوع در سبک معماری ابن دو دوره مشهود است. ساسانیان در ساخت بناهای مختلف علاوه بر اینکه از دورههای پیشین الگو گرفتهاند، در جهت
رشد و توسعه معماری قدم برداشته و به سبک و معماری بناها و کاخ ها، مصالح و تزیینات بکاررفته در بناها توجه داشتند که در این مقاله به آن پرداخته شده است
Machine summary:
با بررسی مدارک و آنچه که از کاووش های باستان شناسی به دست آمده است ، می توان معماری دورة هخامنشی را به این صورت معرفی کرد : یکی از عناصر مهم ساختمانی صفه است که پشت به کوه دارد و روی آن ساختمانهای کاخها و اقامتگاههای شاهی را با پلکانهای سنگی برای صعود به صفه بنا می کردند.
معماری در دوره هخامنشی صنعتی است ترکیبی که هر قسمتی از آن از مملکتی اقتباس شده و سهم ایرانی آن در این است که شیوه ها و سلیقه های مختلف را به هم مربوط ساخته و تناسبی بین آنها ایجاد کرده بود.
اساسا روش گیرشمن در مطالعۀ آثار معماری ایران متذکر این واقعیت است که ارتباط فرهنگی ایرانیان با همسایگان به ویژه رومی ها به سبب جنگ های پیاپی ساسانیان و رابطه تجاری آنان ، اجتناب ناپذیر بوده و اثر هنر بیگانگان در بناهای دورة ساسانی و دیگر دوره های تاریخی ایران و متقابلا تأثیر هنر ایرانیان در آثار همسایگان یکی از پیامدهای این روابط فرهنگی است ؛ و معماری همچون دیگر پدیده های هنری تکامل خود را مدیون همین روابط استاز خصوصیات کلی معماری ساسانی تأکید بر گنبد، نیم گنبدها (که از ابداعات ساسانیان بودند) تأکید بر سه کنج ها، ایوان ، کاربرد اصل تقارن در بخش های مختلف بنا و بالاتر از همه مفهوم ضروری و جذاب فضابندی بنا بود.