Abstract:
سیر تاریخی مساله "اصالت" از موضوعاتی هست که با بررسی و نگاهی دقیق به آن، میتوان از نسبتهای ناروا به دیگران جلوگیری کرد. یکی از این شخصیتها که نسبتهای ناصحیح به آن داده میشود، سهروردی میباشد که به وی نسبت اصالت ماهیتی دادهاند؛ موضوع حکمت او انوار است. او نور را به آنچه ظاهر بنفسه و مظهر لغیره است تعریف مینماید. سهروردی بر پایهی آن چه ظاهر است به بحث دربارهی ساختار حقیقت که مستقیما معلوم ما واقع میشود میپردازد. هدف اصلی پژوهش پیش رو، بررسی بحث دامنهدار اصالت است. معروف است که سهروردی قائل اصالت ماهیت بوده است، اما در واقع اصالت ماهیتی دانستن سهروردی غلطی رایج میباشد. سهروردی مفهوم مطلق ماهیت و وجود را امری اعتباری میداند، اما ماهیت موجوده (موجود) را که در عالم واقع دارای آثار خارجی است، حقیقی میداند. البته اصلا در آن زمان بحث اصالت مطرح نبود و آنچه از سوی ایشان مطرح شده و اهمیت داشت مفهوم نور و در مقابل آن مفهوم ظلمت بوده است. وی نور را بنای عالم قرار داده است. یا بهتر است بگوییم ایشان نگاهی انیتی، حضوری، آگاهی، نوری، شهودی دارد و این مسایل در نظام حکمی اشراق اصالت دارند
Machine summary:
سهروردی مفهوم مطلق ماهیت و وجود را امری اعتباری میداند، اما ماهیت موجوده (موجود) را که در عالم واقع دارای آثار خارجی است ، حقیقی میداند.
به نظر آن ها، ماهیت مجعول بالذات است ؛ یعنی، فاعل مثلا حقیقت انسانیت را میآفریند و چون انسانیت ، پس از 62 آفرینش و جعل ، واقعیتی خارجی است ، ذهن از آن مفهوم موجود را انتزاع میکند و آن را به وجود متصف مینماید و بدین ترتیب حکم میکند به این که انسان وجود دارد.
چون ماهیات مثار کثرت اند و بین ماهیات مختلف سنخیتی نیست پس میان نظام انوار هم می - بایست نسبیتی نباشد حال آن که این چنین نیست لذا اگر بگوییم که شیخ اشراق قائل به اصالت ماهیت است و فاعل و ماهیت اشیاء را جعل میکند، در حالی که بین ماهیات مختلف سنخیتی وجود ندارد، نتیجه میشود که بین نورالانوار و نور اول و عقل اول و دوم سنخیتی نباشد یا از یک حقیقت نباشند در صورتی که نورالانوار با نور اول که مخلوق است در نوریت با هم مشترکند پس قائل شدن به اصالت ماهوی سهروردی منتفی میگردد.
مفاهیم اعتباری از نگاه سهروردی همان طور که بیان شد به هیچ عنوان نمیتوان پنداشت که سهروردی اعتقاد به اصالت ماهیتی که امروزه در مقابل اصالت وجود بیان میشود داشته باشد چرا که ایشان با توجه به مطالبی که در ذیل خواهد آمد نه تنها وجود را اعتباری میداند بلکه ماهیت را هم اعتباری و از معقولات ثانی می - پندارد.