Abstract:
یکی از مسائل مهم دانش اصول فقه، که در فقه و اخلاق کاربرد فراوانی دارد، مبحث «تزاحم» است. با توجه به تفاوت حوزه فقه و اخلاق، تزاحمی که در حل مسائل اخلاقی مطرح است، در تعریف، تقسیم و مرجحات، با تزاحم مطرح در دانش فقه، اختلاف قابلتوجهی دارد. در این تحقیق، اولا در صدد طراحی چهارچوب نوینی برای مساله تزاحم در اصول «فقه الاخلاق» هستیم. ثانیا برای حل برخی از مسائل اخلاقی که در تبیین سبک زندگی اسلامی سهم قابلتوجهی دارند، گونه جدیدی از تزاحم به نام «تزاحم اهتمامی (اشتغالی)» مطرح میشود. در این نوع تزاحم، بر خلاف تزاحم حکمی، مکلف برای انجام دو تکلیف متزاحم قدرت دارد؛ اما بایسته نیست یا نمیتواند برای هر دو تکلیف به یک اندازه زمان و توان صرف کند؛ در نتیجه، باید اهتمام اصلی خود را بر کار اهم متمرکز کند. به نظر میرسد با بررسی نصوصی که در صدد ارزشگذاری اعمال هستند، کلید فهم برخی از روایات، استفاده از تزاحم اهتمامی است. از آنجا که این گونه از تزاحم در قلمرو دانش اخلاق تعریف میشود و مرجحات آن با مرجحات تزاحم حکمی متفاوت است، نتایج آن در برخی موارد، با خروجی تزاحم حکمی در فقه اختلاف دارد.
Machine summary:
در ايـن نـوع تـزاحم ، بـر خـلاف تـزاحم حکمي ، مکلف براي انجام دو تکليف متزاحم قدرت دارد؛ اما بايسته نيست يا نمي تواند براي هـر دو تکليف به يک اندازه زمان و توان صرف کند؛ در نتيجه ، بايد اهتمام اصلي خود را بر کار اهم متمرکـز کند.
گزاره هاي اخلاقي و فقهي از جهات مختلفي با هم متفاوت هستند: (۱) تفاوت در غايت : دغدغۀ اصلي و تمرکز جدي دانش فقه ، بر رهايي از عقـاب اسـتوار شده است ؛١ زيرا فقيه در عمليات استنباط حکم فقهي ، اصـالتا در صـدد تحصـيل حجـت و يافتن عذري است که در دادگاه الهي، رهايي از دوزخ را تضمين کند؛ اما هدف عالم اخـلاق ، تحصيل سعادت و کمال معنوي ابدي است ، نه صرفا رهـايي از عـذاب اخـروي ٢ (عـالم زاده نوري، ۱۳۹۶: ۴۹؛ و احمدپور، ۱۳۹۲: ۱۴۶).
۲. تزاحم احکام غيرالزامي با يکديگر در قلمرو فقه ، اساسا بين احکام غيرالزامي ، تزاحم حکمي بـه معنـاي مصـطلح خـود رخ نميدهد؛ چه اين که مکلف ميتواند هر دو کار را رها کند (مظفر، ۱۳۸۷: ۵۴۸)؛ اما در عرصۀ اخلاق که هدف ، دستيابي به کمال مطلوب براي فرد و جامعه است ، رها کردن امـر مسـتحب شرعي يا ابتلا به نهي تنزيهي، خود مايـۀ سـقوط واقعـي اسـت .
سيري گذرا در ميراث اخلاقي نشان ميدهد که ارائۀ نظام اهم و مهم براي ترسـيم سـبک زندگي اسلامي و حل تزاحم هاي اخلاقي ، که هم کارآمد باشـد و هـم در اسـتناد بـه شـارع اعتبار لازم را داشته باشد، مطمح نظر عالمان اين عرصه قرار نگرفته و به توصـيه هـايي کلـي نظير اعتدال و ارجاع به احوال و شرايط شخصي افراد بسنده شده است .