Abstract:
طلاق اندوهبارترین و تلخترین نوع رهایی از جهنم ناسازگاریهاست که در زندگی زوجین به علّت عدم سنخیت فرهنگی و اجتماعی و در اثر سوء تفاهمها، رفتارها و تصوّرات غلط از یکدیگر و یا وجود بیماری، اعتیاد، خشونتهای خانگی، دخالتهای دیگران و دهها عامل دیگر به وقوع میپیوندد. آمار نشان میدهد که هر ساله بر تعداد طلاقها افزوده میشود و خطر از هم پاشیدن بر بسیاری از کانونهای خانوادگی سایه افکنده است. برای اجرای این تحقیق از سه روش اسنادی1، میدانی2، و روش پیمایشی یا زمینهیابی3، استفاده شده است. در روش اسنادی با استفاده از کتب، منابع و تحقیقات دیگران به روش کتابخانهای اطلاعات مربوط به طلاق گردآوری شد و در این قسمت نظریات ادیان مختلف به ویژه دین مبین اسلام در مورد طلاق مطالعه شده است و نظریات جامعهشناسی و روانشناسی در زمینهی طلاق گردآوری گردیده است. در مرحلهی دوم با استفاده از روش میدانی و با استفاده از تکنیک مشاهده4 و مصاحبه عمیق سعی شد که از طریق فرمول نمونهگیری «اشباع طبقات»، با 50 زوج از هم جدا شده، مصاحبههای عمیق صورت گیرد و در مرحلهی سوم با استفاده از روش پیمایشی و با استفاده از «پرسشنامه» سعی شد با 500 زوج طلاق گرفته «مصاحبه همراه با پرسشنامه» انجام گیرد که نتایج این پرسشنامهها با استفاده از نرمافزار spssو تجزیه و تحلیل با کامپیوتر به صورت جداول توزیع فراوانی آورده شده است و در پایان نیز جدول توزیع فراوانی عوامل مؤثر بر طلاق ارایه شده است که در آن سهم هر یک از عوامل تاثیرگذار در طلاق به صورت درصد آورده شده است. جمعیت آماری این پژوهش شامل کلیهی زوجهایی بوده است که طی 6 ماه (اردیبهشت ماه تا مهرماه 1387) به دادگاههای خانواده و دادگستری شهرستان زنجان مراجعه نموده و پرونده آنها منجر به صدور طلاق شده است که از بین این 500 زوج 50 نمونه از طریق فرمول نمونهگیری اشباع طبقات، برای مصاحبه عمیق انتخاب شدهاند.با توجه به نتایج بهدست آمده از پژوهش حاضر، بیشترین میزان طلاق در بین خانوادههای غیرمرفه، با زوجین کمسواد، مردان شغل کارگر و زنان خانهدار مشاهده میگردد که از این جامعهی آماری مورد مطالعه 69% زوجین بدون فرزند میباشند.
Machine summary:
این پدیده اگرچه در عرف و شرع بسیار ناخوشایند محسوب می شود و بسته به عوامل مختلف تاثیرات سوئی نیز در جامعه باقی می گذارد، با این وجود از زمانی که انسان زندگی مشترک خود را در قالب خانواده و ازدواج آغاز کرده، طلاق نیز وجود داشته و همواره به عنوان یکی از معضلات اجتماعی جوامع مختلف مطرح بوده است (همان منبع ).
برای حل این مشکل چه می توان کرد؟ نخست باید دید، درد چیست تا بتوان در مورد درمان آن چارهای اندیشید؟ آیا با شناسایی درد، بدون توجه به علل و اسباب آن می توان درد را درمان کرد؟ از آن جایی که طلاق یک مسأله ی اجتماعی و از مهم ترین آسیب های اجتماعی حیات انسان تلقی می شود و همچنین هیچ جامعه ای نمی تواند نسبت به آن بی توجه باشد و نیز از آنجایی که طلاق با پیامدها و عوارض مختلف اجتماعی روی زوجین از هم جدا شده و بچه های طلاق است و بسیاری از آسیب ها و انحرافات اجتماعی ناشی از طلاق است و متأسفانه آمار آن روز به روز در حال افزایش است و نظام اجتماعی ایران نیز از این مسأله مبرا نیست و با توجه به این که شهر زنجان نیز در طی ١٠ سال گذشته همواره شاهد افزایش تعداد طلاقها بوده است ، بنابراین پرداختن به مسأله ی طلاق اهمیت و ضرورت خاصی دارد.
عوامل طلاق نیز به عنوان نوعی از انحرافات اجتماعی در چند دسته مطرح می شود، گروهی عوامل ساختی ـ کارکردی و بنیادی است که خود در دو حوزه جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی قابل بحث است و گروهی دیگر عوامل فرعی و مرتبط با وقایع خاص می باشد(ساروخانی ،١٣٧٢،ص١٢٢).