Abstract:
یکی از شاخصهای مهم فرهنگ و تمدّن در هر عصری پیشرفتهای علمی و پرورش صاحبان اندیشه در عرصه علوم است. هدف اصلی نوشتارحاضر، مطالعه اجتماع علمی عصر صفوی و نقش آن در فرآیند تمدّنی آن روزگار است. این مقاله با الهام از الگوی نظری رندل کالینز و با روش توصیفی ـ تحلیلی ضمن توجه بهضرورت کاربرد رویکردهای جامعهشناختی در تحلیل پدیدههای تاریخی در جستوجوی پاسخی مناسب برای این پرسش است که اجتماع علمی در عصر صفویه از چه ویژگیهایی برخوردار بوده و آیا توانسته خود را بهعنوان یک کانون پیشرو و تمدّنزا معرفی کند؟ یافتههای تحقیق نشان میدهد رشد علم در گرو ظهور و تداوم حلقههای فکری بهمثابه اجتماعهای علمی است که هسته محوری آن را زنجیره مناسک تعامل با انرژی عاطفی بالا تشکیل میدهد. با حمایت دستگاه سیاسی دولت، حکما، فقها، علماء، دانشمندان و هنرمندان همچون فعالان فضای علم در درون حلقههای فکری، توانستند نقشه راه تمدّنسازی بر مبنای معارف عقلانی تشیّع را طراحی کنند.
The main purpose of the present paper is to study the scientific-cultural society of the Safavid era and its role in the civilization process of that time. This paper, inspired by Randall Collins's theoretical model and with descriptive-analytic method, while paying attention to the necessity of applying sociological approaches to analyzing historical phenomena, is seeking a suitable answer to this question: What are characteristics of scientific-cultural community in the Safavid era, and has it been able identify itself as a pioneering civilization? The findings show that the growth of science is depends on the emergence and continuation of intellectual circles scientific communities, which its pivot core consists of chain of rites of interaction with high emotional energy. With the support of the political apparatus of the state, scholars, jurists, artists such as intellectuals in the field of intellectuals, were able to establish Alawite civilization by designing a road map of civilization based on rational Shiite cultural education that its result is growth and dynamism of science and culture within intellectual circles as scientific communities.
Machine summary:
این مقاله با الهام از الگوی نظری رندل کالینز و با روش توصیفی ـ تحلیلی ضمن توجه به ضرورت کاربرد رویکردهای جامعه شناختی در تحلیل پدیده های تاریخی در جست وجوی پاسخی مناسب برای این پرسش است که اجتماع علمی در عصر صفویه از چه ویژگی هایی برخوردار بوده و آیا توانسته خود را به عنوان یک کانون پیشرو و تمدن زا معرفی کند؟ یافته های تحقیق نشان می دهد رشد علم در گرو ظهور و تداوم حلقه های فکری به مثابه اجتماع های علمی است که هسته محوری آن را زنجیره مناسک تعامل با انرژی عاطفی بالا تشکیل می دهد.
ذکر این نکته ضروری است که معیار ارزیابی وضعیت پویایی اجتماع علمی در این مقاله ، زنجیره های ارتباطی و تعاملات پویا در بین حکما، فقها، علما، دانشمندان و هنرمندان شیعی مذهب عصر صفوی است که خود را به صورت حلقه های فکری نمایان می سازند تا نقش علم و فرهنگ در فرآیند تمدنی دولت صفوی در این برهه تاریخی ، به عنوان پایه و زیربنایی برای دوره های بعد در خلق تمدن ، مورد تبیین و تحلیل قرار گیرد.
نیومن معتقد است مهاجرت عالمانی همچون محقق کرکی ، همکاری آنان با دولت صفوی و تأثیر چشمگیر آنان در حیات سیاسی و مذهبی این دوران را نباید نماینده جریان غالب و رسمی امامیه دانست ، بلکه برعکس ، گرایش او در خصوص پیوستن به حکومت صفویه ، نظری منفرد و کمیاب بوده و بدنه اصلی عالمان شیعه با دیده رد یا دست کم تردید، به ادعای تشیع اثنی عشری صفویان نظر داشته اند (صفت گل ، ١٤٦ـ١٤٥).