Abstract:
بررسی و ارزیابی منابع تاریخی و جغرافیایی اسلامی و تعیین میزان اصالت یا تقلیدیبودن آنها، راهگشای محققان این حوزه در چندوچون استفاده از آثار مذکور است. این گونه از بررسیها درباره آثار متأخرتر، که مفروضا مبتنی بر آثار پیشینیاناند، ضرورت بیشتری مییابند. یکی از این دست منابع، «خاتمه» روضة الصفا است که بر سر مؤلف یا مؤلفانش اختلاف نظرهایی وجود دارد. نویسندگان این مقاله، با استقصای کامل در محتوای «خاتمه» و نیز با درپیش گرفتن روش مطالعه تطبیقی، دریافتهاند که «خاتمه» روضة الصفا در واقع تألیف مشترک میرخواند، مؤلف روضة الصفا و نوهاش خواندمیر است که یادداشتهای نیای خود را صورتبندی نهایی کرده و خود نیز مطالبی بر آنها افزوده است. همچنین در این پژوهش معلوم شد که قریب به تمام دادههای «خاتمه» (حدود نوددرصد)، برگرفته از نویسندگان، بهویژه جغرافیانویسان ادوار پیشین است و فقط حدود دهدرصد از مطالب آن از آنِ مؤلفانش، میرخواند و خواندمیر، و درنتیجه اصیل و درخور اعتنا و دارای اهمیت ویژه است.
Investigating and evaluating Islamic historical and geographical sources and determining their authenticity or imitation help the researchers for using those works. Such investigations of later works, which are assumed to be based on earlier works, are necessary. One of those sources is the khatimah (epilogue) of al-Rawza al-Safa, which researchers are at odds with each other over its author or authors. Authors of the paper after deep exploring of content of "Khātimih" and also applying comparative method have found out that "Khātimih" of Rawḍat al-ṣafā is in fact co-written by Mir-khand, author of Rawḍat al-ṣafā, and his grandchild Khand-Mir who made a final formulation for his grandfather's notes and also added some points on his his work. The study also showed that all data of "Khātimih" (about ninety percent) were borrowed from other writers, especially previous geographers, and only ten percent of its content is from its authors, Mir-Khand and Khand-Mir, and, obviously, this part is authentic and notable with the specific importance.
Machine summary:
در مقایسه «خاتمه»های کتابهای روضة الصفا و حبیب السیر، همانندیهای بسیاری میان مطالب این دو «خاتمه» یافته شد که چند نمونه از آنها در پی میآید: روضة الصفا: «نهر النیل از معظمات انهار ربع مسکون است و جریانش از جنوب به شمال باشد و ابتدای آن از پس خط استوا از جبال القمر بود و مصب او بحر روم است و جوی درازتر از وی در معموره عالم نیست؛ زیراکه یکماهه راه میان اسلام میرود و دو ماه در میان دیار نوبه و میان آبادی و خرابهها، و هیچ نهری در تابستان زیاده نمیشود، الا این نهر و سبب آن است که همان، 7/ 421، 457.
682ھ)، مؤلف «خاتمه» روضة الصفا همچنین گاه در ضمن وصف دریاها، 3 جزیرهها 4 و کوهها 5 بدون ذکر نام قزوینی و یا اثرش، مطالبی از او را با تلخیص نقل کرده است؛ - «عجایب البلدان»، این اثر به گفته کراچکوفسکی نسخه دیگری از آثار البلاد و اخبار العباد قزوینی است که در برخی قسمتها با هم اختلاف دارند؛ 6 - اسباب العجایب، نوشته عبدالصمد ابراهیم رفائی (د.
در میان منابع دیگر نیز، دادههای تقویم البلدان درباره آماسیه، شباهت بسیاری به متن «خاتمه» روضة الصفا دارد، چنانکه بخشهای محذوف در هر دو متن تقریبا با هم یکسان است، از این رو بعید نیست نویسنده «خاتمه»، دادههای ابن سعید را به واسطه تقویم البلدان نقل کرده باشد.
چنانکه گذشت، بنابر تصریح مؤلف «خاتمه» روضة الصفا به سال 900 ذیل وصف تبریز و خوارزم، دادهها درباره این دو شهر از میرخواند دانسته شده است.