Abstract:
پژوهش حاضر به « مطالعه و تحلیل ماهیت معرفت شناسی،اصول،حدود،انواع ومنابع معرفت » میپردازد. هدف این پژوهش نظری،کاربردی وباروش توصیفی، تحلیلی انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی ازآن است که علم ومعرفت بااستفاده ازمنابع مختلف چون طبیعت ،عقل ،وحی و...به دست می آیدوعدم دست یابی به این معارف سبب محرومیت برای نیل به هدف نهایی است. واز آن جایی که به شیوههای مختلفی می توان به ایجاد معرفت در فراگیران پرداخت معلمان باید با استفاده از این گونه مطالعات فلسفی ، تربیتی بهترین راه کسب معرفت را مورد توجه قرار دهند..چراکه، معرفت ممکن ،فقط وقتی یافت می شود که معرفت فراهم آمده توسط تجربه، مسبوق به معرفت ذات شئی باشد و در این راه آنچه که مهم است اینست که هدف در تعلیم و تربیت باید با شناخت همراه باشد.پس نگاه انسان شناسانه اگزیستانسیالیسم ، ریشه کسب شناخت و معرفت را در خود انسان جستجو می کند، بنابراین در مدارس باید آزادی عمل بیشتری به دانش آموز داده شود تا با انتخابگری و با توجه به نیازها و حالات روان شناختی خود، به کسب و جستجوی دانش ومعرفت بپردازد.
The present study aimed to study and analyze the nature of epistemology, principles, extent, types and sources of knowledge. This applied research is descriptive and analytical. According to the results, science and knowledge are obtained using various sources such as nature, wisdom, revelation, etc. Meanwhile, the lack of access to such knowledge is a major obstacle to achieve the ultimate goal. Since different ways can be used to develop knowledge in the learners, teachers must pay attention to the best way of acquiring knowledge through such philosophical studies. Knowledge can only be obtained through experience. It should be noted that the purpose of education needs to be accompanied by knowledge. The anthropological perspective of existentialism, therefore, searches for the root of knowledge in man. Accordingly, more freedom must be given to the students in order to search for knowledge, given their psychological needs.
Machine summary:
2-معرفت غیر مستقیم:نظر به این که ذهن ما مانند جعبهی عکاسی نیست که تصویر اشیاء را آن طور که هستند در خود منعکس سازد بنابراین آنچه در ذهن به صورت تاثیرات حسی بوجود میآید در معرض تفسیر قرار میگیرد معرفت ما نسبت به اشیاء به کمک مفاهیمی است که از پیش در ذهن بوجود آمدهاند.
یافتههای پژوهش بابررسی های به عمل آمده درخصوص معرفتشناسی حاکی از آن است که علم و معرفت با ماهیت روشنایی و یقینی آن، ضمن تقسیم به دو نوع حصولی و حضوری، امری ممکن و بدیهی است و با استفاده از منابعی چون طبیعت، عقل، شهود فطرت و وجدان، قرآن و تاریخ و با بهره گیری از ابزارهایی چون حس، عقل و قلب، در بسترها و زمینههایی چون، ایمان، تقوی، عشق، صبر، تعلیم وتعلم ممکن است و همان گونه که ملاحظه می شود دامنهی شناخت و طرق کسب آن منحصر به دو ابزار حس و عقل نیست و بسیاری از معارف انسان ریشه در عوامل غیر از حس و عقل، دارد، مانند معارفی که از طریق وحی وقلب به دست می آید چراکه عدم دستیابی به این معارف سبب محرومیت از مقدمات عملی لازم برای نیل به هدف نهایی است.
به نظر پژوهشگر مکتب اسلام به عنوان تنها مکتب کاملی است که به تمام ابعاد وشخصیت انسانی توجهی خاصی دارد و منبع معرفتشناسی خود را خداوند نامتناهی می داند و برای دستیابی به معرفت و معارف از راههای وحی، شهود، عقل، حواس و تزکیهی دل استفاده می کند.