Abstract:
نوشتار کنونی بر آن است تا بر اساس مبانی حکمت متعالیه و سخنان حکیمان صدرایی، تصویری روشن از معنای اختیار به دست دهد. مهمترین تعریفهای موجود از اختیار در حکمت متعالیه، عبارتند از: «داشتن مبادی چندگانه علم، شوق، اراده و تحریک عضلات»، «داشتن مبادی دوگانۀ علم و اراده»، «صحة الفعل والترک»، «مشیّة الفعل والترک»، و «استقلال فاعل و نفی اثرپذیری از غیر». در این میان، تنها یک تفسیر جامعیت و اشتراک مفهومی میان تمام مصادیق اختیار را فراهم میکند و آن، تفسیر اختیار به دارابودن اراده و علم است؛ آنهم با تفسیری ویژۀ حکمت متعالیه که در آن، هر دو مفهوم علم و اراده همانند وجود، در عین غیریت مفهومی، در تمام مراتب هستی حضور دارند و در عین اشترک معنوی، مشکک هستند. معنای جامع اراده که همان ابتهاج، محبت و رضاست، از مصادیق مادون مانند میل و شوق در عالم طبیعت آغاز و تا ابتهاج و محبت ذاتی پروردگار گسترش مییابد. تلطیف معنای اراده به محبت وجودی، پذیرش اختیار انسانی را بهرغم وجود احاطه و سلطه علّت بر انسان، خردپذیرتر و وجدانپذیرتر میسازد؛ ضمن آنکه توجه به حبّ، اقتضا و طلب ذاتی انسان در مرتبه وجود علمی او نزد حقتعالی (عین ثابت)، تبیین اختیار را روشنتر میسازد و به برخی پرسشها نیز پاسخ میدهد.
In this paper, we seek to provide a clear picture of the notion of free will in terms of the principles of Transcendent Philosophy and remarks by Sadraean philosophers. The most important extant definitions of free will in Transcendent Philosophy consist in the following: “having multiple principles of knowledge, desire, will, and muscular movements,” “having dual principles of knowledge and will,” “possibility of both action and omission,” “wanting both action and omission,” and “independence of the agent and not being influenced by others.” The most comprehensive and common interpretation of free will is to say that it is to have will and knowledge, as this is interpreted in terms of the Transcendent Philosophy, according to which both knowledge and will are like existence: notwithstanding their conceptual distinction, they are present in all stages of being, and despite their synonymy, they are graded. The comprehensive notion of will which consists in delight, love, and consent begins with inferior instances such as desire in the natural world and extends to God’s essential delight and love. To refine the notion of will to existential love makes the acceptance of human free will more rational and plausible despite the dominance of causes over humans. Furthermore, consideration of human essential love and desire at the stage of his epistemic existence before God (the divine archetype, <em>al-‘ayn al-thābit</em>) accounts for the free will and answers some questions.
Machine summary:
مهمترین نکته آن است که «تعریف به مبادی چندگانه» آن هم با حفظ تمام مبادی، درواقع تعریف معنای جامع اختیار نیست، بلکه تنها ناظر به اختیار حیوان و انسان است (برای نمونه، نک: میرداماد، 1367: ص328)؛ زیرا عناصری مانند «تحریک قوه عامله» و «شوق» (ملاصدرا، 1981، ج2: ص237؛ همو، ج6: ص355؛ طباطبایی، بیتا: ص297) در مورد خداوند صادق نیست؛ بنابراین حکیمان صدرایی با حذف برخی مبادی، به تعریف «مبادی دوگانه علم و اراده» روی آوردند که در ادامه بیان خواهد شد.
گذشته از این تحلیل، در جایی که بنا بر تبیین اختیار مطلق (اعم از واجب و ممکن) بوده است، ملاصدرا به همین دو عامل بسنده کرده است (ملاصدرا، 1981، ج6: ص332 و 320) که خود نشان کفایت همین دو مبدأ در تعریف اختیار است؛ بنابراین فاعل مختار کسی است که اراده و علم او در فعلش تأثیرگـذار اسـت و معیار تمایز صحیح میان فاعل مختار و موجب، دخالتداشتن یا نداشتن علم و مشیت در فاعلیت و تأثیر است (همان: ص320) و اگر مبدأ تأثیر در چیزی علم و ارادۀ فاعل باشد، خواه علم و اراده، یکچیز باشند یا نه و خواه عین ذات فاعل باشند، مانند خدا یا نه، مانند ماسویالله، در این صورت، فاعل، مختار است و صدور فعل از او به اراده، علم و رضای او خواهد بود و در عرف علمی و خواص به چنین فاعلی، غیرمختار گفته نمیشود (همان: ص332).