Abstract:
آشنایی با عمق معنای واژهها و فرایند تحول آنها در بستر زمان و مکان، نقش بسزایی در فهم متون دینی دارد و اختلاف در فهم واژهها تاثیر شگرفی در بروز تفاوتهای فکری و حتی انشعاب مذاهب ایفا میکند. شواهد تاریخی نشان میدهد با ظهور اسلام، واژههای جدیدی وارد محاورات عمومی گشت، چنانکه بسیاری از واژهها نیز از وضع اولیه در محاورات مردمی فاصله و معنای جدیدی به خود گرفتند. یکی از این واژهها، واژه «اهل البیت» بود که هرچند از لغات متداول ترکیب شد، کاملا رنگ خاص مذهبی به خود گرفت و مورد توجه و عنایت مسلمانان واقع شد. پرسش این است که رویکرد مسلمانان در تبیین معنای واژه مزبور چه تفاوتهایی دارد و کدام رویکرد با واقعیت منطبق است. هدف این مقاله ارائه رویکردها و بیان دیدگاه منتخب با تاکید بر منابع اهل سنت با روش توصیفی ـ تحلیلی است و یافتههای آن نیز حاکی از جدایی بین وضع لغوی و معنای مصطلح دینی میباشد.
Machine summary:
ابنحجر هیثمی نیز گفتار ثعلبی مبنی بر شمول جمیع بنیهاشم را نقل کرده و در تأیید آن به حدیث ضعیفی استناد جسته است که به موجب آن، پیامبر عمویش عباس و فرزندانش را از اهل بیت خود خواند (ابنحجر، 1417: 2/424)؛ ولی پس از آن و در فراز دیگر، با پذیرش وجود دو معنای عام و خاص برای واژه «اهل البیت» اظهار میکند: «حدیث مسلم درباره اصحاب کساء از این روایت صحیحتر و معنای اهل البیت در روایت کساء، غیر از معنای اهل البیت در حدیث عباس و فرزندانش میباشد؛ چون قبلا گذشت که اهل بیت دو استعمال و دو معنا دارد.
این دیدگاه منطبق با نظر مکتب امامیه و مورد حمایت بخشی از اهل سنت است که دلایل و شواهد زیادی بر این تخصیص دلالت دارد که بهاختصار به برخی از آنها اشاره میشود: شاهد اول گواه اول انبوهی از روایات است که در شأن نزول آیه تطهیر در منابع اصیل شیعه و سنی وارد گشته و بیانگر آن است که آیه به دنبال اجتماع خمسه طیبه(ع) در زیر کسای خیبری، درباره آنان نازل شد؛ مثلا ابوسعید خدری میگوید: «قال رسول الله نزلت هذه الآیة فی خمسة: فی و فی علی و حسن و حسین و فاطمة «إنما یرید الله لیذهـب عنکم الرجس أهل البیت ...