Abstract:
در جامعه نوین، زنان به استعمال مواد مخدر با شتاب بسیار زیادی نسبت به گذشته روی آوردهاند. با عنایت به اینکه اعتیاد زنانه مسئلهای متفاوت از اعتیاد مردانه است؛ وارسی و واکاوی آن نیز باید در متن اجتماعی زنانه صورت بگیرد تا فهم و درک عمیقی از این آسیب نوین بدست آید. بر این اساس، مقاله حاضر با اتخاذ رویکرد کیفی، عواقب و پیامدهای اعتیاد زنان را با استفاده از تجارب زیسته زنان معتاد مورد بررسی قرار داده است. میدان مطالعهی پژوهش، مراکز اقامتی بهبودی استان تهران در سال 1398 بوده است. در این مقاله، با استفاده از شیوه نمونهگیری هدفمند، روایتهای فردی،34 نفر از زنان دارای سوءمصرف مواد بعنوان سوژه مورد مطالعه، ثبت نوشتاری گردید. دادههای پژوهش با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق جمعآوری و مورد تحلیل تماتیک یا مضمونی قرار گرفتند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که؛ زنانهترشدن اعتیاد به سه مقوله اصلی پیامدهای فردی، خانوادگی و عوارض اجتماعی و شبکهای از مفاهیم و مضامین فرعی تحت عنوان؛ تعارض زوجی، فرزندپروری ناکارآمد، آسیبپذیرشدن روابط و موقعیت دختران، طردشدگی اجتماعی، ارتکاب جرایم اجتماعی،هدررفتن سرمایه انسانی–اقتصادی و زیر مقولههایی مرتبط با این مفاهیم ختم میشود.
Machine summary:
(ابراهيميمقدم ، ١٥١:١٣٩٥) با توجه به مطالب فوق گرديده ، ميتوان اذعان نمود حال که رشد سريع اعتياد در ميان زنان يا پديده زنان تر شدن اعتياد بسان مسئله اي نو در بطن جامعه شکل گرفته است ؛ با ورود زنان به عرصه اجتماع جنسيت زده و پذيرش نقش هاي جديد علاوه بر نقش سنتي آن ها، افزايش فشارهاي ناشي از تعدد نقش ها و سنگين تر شدن مسئوليت زنان ، گسترش بيشتر آن در آينده و زنانه شدن اعتياد دور از تصور نخواهد بود؛ بنابراين اختصاص فضاي مطالعاتي مجزا از جنسيت مردانه در مورد اين معضل و بويژه پيامدهاي اعتياد زنان پر واضح و مبرهن به نظر ميرسد تا هم شناخت جامع و دقيقي از اين آسيب نوپا و پيامدهاي آن به منظور کنترل و نهايتا کاهش اعتياد زنان صورت بگيرد و هم نتايجي ضمني اين مطالعه و پژوهش هاي مشابه در بهبود شرايط زنان ، مسائل و معضلات اجتماعي آنان تأثير مثبتي داشته باشد.
با اين حال و با وجود پيدايش نشانگان و عوارض فردي اعتياد، احتمال رسيدگي به عواقب فردي آن از جانب زنان مبتلا به ندرت اتفاق ميافتد؛ مهم ترين علت آن ، بنابر اظهارات افراد مصاحبه شونده ، کمبود منابع در دسترس آن ها، موجب شده که اولويت افراد به مصرف مواد بيش از رسيدگي به ناراحتيهاي جسمي و روحي خود باشد؛ همينطور حمايت هاي ناچيز خانوادگي، کمبود و کيفيت پايين امکانات و خدمات رفاهي- ـاجتماعي و وجود موانع فرهنگي در سر راه زنان براي درمان اعتياد موجب ميشود آنان با آسيب هاي فردي بسيار جدي و گاهي غيرقابل جبران مواجه شوند.