Abstract:
پژوهش پیشرو دربارة زمان و زمانمندی در زندگی روزمره است که به تبیین تفاوتهای موجود در زمانمندی گروههای طبقاتی و سنی میپردازد. برای تحلیل این تفاوتها از روششناسی دیالکتیکی گورویچ در تحلیل مقیاسهای زمانی طبقات اجتماعی و نظریة شکاف نسلی کارل مانهایم استفاده شد. روش پژوهش، از نوع پیمایشی است که طی آن 586 نفر از شهروندان 20 تا 55 سالة اصفهانی بررسی شدند. برای انتخاب جامعة نمونه، از دو شیوة نمونهگیری خوشهای (تفکیک طبقاتی مناطق و محلههای شهر) و نمونهگیری سهمیهای استفاده شد. گردآوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامهای صورت گرفت که نگارندگان تهیه کردند. گروههای طبقاتی و سنی در 19 بعد زمانی و سپس در 2 گونة عمدة زمانی (زمانمندی توسعهمدار و زمانمندی توسعهستیز) مقایسه شدند. نتایج نشان میدهد میانگین زمانمندی توسعهمدار با ویژگیهایی چون حرکت پیوسته، سرعت متعادل، قطعیت در تعیین هدفها و مسیر زندگی و جهتگیری معطوفبهآینده، در طبقات بالا و متوسط، بیشتر از طبقات پایین و در نسل میانسال، بیشتر از جوانان است. قشرهای پایین جامعه و جوانان بهدلیل تجربة ناامنیهای اقتصادی، بیش از دیگر گروهها در معرض گسستگیها و بینظمیهای زمانی (زمانمندی توسعهستیز)اند.
This research is to study timing and scheduling in everyday life to explain the existing differences in social groups temporality. In order to analyze these differences, Gurvich's dialectical methodology is applied to analyze the time scales of social classes with Karl Mannheim generation gap theory. The research method is based on survey in which 586 citizens of Isfahan aged 20-55 years old were examined. To select the sample population, we used two methods of cluster sampling (class separation of urban area and neighborhoods) and quota sampling. The data collection method is a researcher-made questionnaire. Class and age groups were compared in 19 dimensions of time and then in two major types of temporality: "development-oriented and "development- confronted” temporality. Results show that the mean values of development-oriented temporality with traits such as continuous movement, balanced speed, certainty in goal setting and way of life, and the orientation towards the future in upper and middle classes are higher than lower classes and in the middle age they are more than young people. The lower classes of society and young people are more exposed to temporal ruptures and irregularities (development- confronted temporality) than other groups due to the experience of economic insecurity.
Machine summary:
نتايج نشان ميدهد ميانگين زمانمندي توسعه مدار با ويژگيهايي چون حرکت پيوسته ، سرعت متعادل ، قطعيت در تعيين هدف ها و مسير زندگي و جهت گيري معطوف به آينده ، در طبقات بالا و متوسط ، بيشتر از طبقات پايين و در نسل ميانسال ، بيشتر از جوانان است .
1. the time of our lives زمان بيوگرافيکي شامل ابعاد و مقوله هاي متنوعي است ؛ ازجمله : «سرعت زندگي »١، اعم از بعد عيني شامل «ميزان زمان مصرف شده براي هر عمل » و «ميزان گرايش به فشردگي کنش ها و تجربه ها»؛ و بعد ذهني شامل «ارزش زمان » و «احساس کمبود وقت »؛ وجوه ذهني زمان همچون حرکت ، توالي ٢ و استمرار٣ (برگسون ، ١٩١٣ به نقل از گيم ، ١٩٩٧)؛ جهت گيريهاي زماني ٤ (کوزر و کوزر٥، ١٩٥٩؛ سروبار٦، ١٩٧٥؛ نويس ٧، ١٩٨٠؛ برگمن ، ١٩٨١؛ شاپس ٨، ١٩٨٩ به نقل از ١٩٩٢)؛ و زمانبندي و ساختاربندي زماني زندگي روزمره که دربردارندة کنش هاي زماني همچون ضرب الاجل ها٩ و وقت شناسي ١٠ است .
در پژوهش پيش رو، فرض بر آن است که اين تضادهاي نسلي و نابرابري هاي اقتصادي و اجتماعي، به ويژه در کلان شهرها که کانون اصلي شکل گيري ناموزون فرايندهاي مدرن شدن هستند، بر نحوة زمانمندي افراد گروه هاي مختلف سني و پايگاهي مؤثر است و مانع شکل گيري فهمي مشترک از زمان و سازمان دهي زماني منسجم در گروه هاي اجتماعي مختلف مي شود.