Abstract:
در پارهای از مصادر حدیثی شیعه روایاتی با این مضمون وجود دارد که پس از قائم یازده و یا دوازده مهدی وجود خواهند داشت درباره این روایات چند پرسش اساسی وجود دارد نخست اینکه اساسا آیا این روایات قابل پذیرش هستند و از اسناد متقن و دلالتی شفاف و هماهنگ با سایر روایات برخوردارند. دوم اینکه نسبت آن با روایاتی که تعداد ائمه را در دوازده نفر محصور میکند چیست و سوم اینکه مهدیان مورد نظر این روایات از چه جایگاه و منزلتی برخوردار خواهند بود حاصل نوشتار پیش رو آن است که اولا روایات مورد نظر به اندازهای نیستند که به اعتماد آن بتوان محتوای آن را قاطعانه پذیرفت ثانیا این روایات هیچ تعارضی با روایات محصور کننده تعداد ائمه در دوازده نفر ندارند و ثالثا مهدیان بدون اینکه از منزلت امامت، وصایت و یا جانشینی ائمه برخوردار باشند تنها شیعیان برجستهای هستند که مردم را به سوی اهلبیت علیهم السّلام فرا میخوانند.
Machine summary:
مقدمه در مصادر شیعه و اهلسنت روایات متواتری درباره انحصار تعداد امامان در دوازده نفر وجود دارد از این روایات به ضمیمه روایاتی که بر خالی نبودن زمین از امام تاکید دارد چنین استفاده میشود که پس از پیامبر خاتم( تا روز قیامت پیوسته حداقل یکی از این امامان دوازدهگانه بر روی کره زمین حضور خواهد داشت خواهند آمد دوازده نفر بیشتر نخواهند بود و از صریح و متواتر امامان منحصر در 12نفرند و سلسله امامان دوازدهگانه تا روز قیامت استمرار دارد و از همین رو از زمان رحلت خاتم پیامبران تا روز قیامت پیوسته یکی از امامان دوازدهگانه بر روی کره خاکی حضور دارد در کنار روایات یاد شده روایات دیگری وجود دارد که از وجود مهدیان یازدهگانه و یا دوازدهگانه پس از قائم سخن میگوید این روایات گرچه در وهله اول به ظاهر در تعارض با روایات منحصرکننده ائمه در 12به نظر میآیند اما این تعارض بدوی با اندک تأملی مرتفع میشود چرا که وقتی به حسب روایات محکم، صریح و متواتر تعداد ائمه تا روز قیامت منحصر در 12 است اگر روایات مهدیان پس از قائم پذیرفته شوند این روایات بدین معنا خواهند بود که مهدیان یاد شده به هیچ عنوان از جایگاه و مقام امامت برخوردار نخواهند بود بلکه زیر چتر و تحت نظر و اشراف یکی از همان امامان دوازدهگانه نقشآفرینی خواهند کرد بنابراین روایات یاد شده نفیکننده روایات ائمه اثناعشر نیست با این وجود نظر به اینکه اخیرا این روایات دستآویز برخی از جریانهای انحرافی قرار گرفته و به استناد آن ادعاهای بیاساسی مطرح شده است در ادامه این روایات بررسی میشوند.
افزون بر قرینه شده که دلالت بر دست بردن واقفه در بخش پایانی روایت یاد شده داشت قرینه دیگری که موید این ادعاست آن است که شیخ مفید همین ماجرا را بدون فقرات پایانی آن روایت کرده است: عن أبی حمزة الثمالی، عن أبی جعفر محمدبن علی(، عن أبیه، عن جده قال: آن الله جل جلاله بعث جبرئیل علیه السلام إلی محمد( آن یشهد لعلی بن أبیطالب( بالولایة فی حیاته، و یسمیه بإمرة المؤمنین قبل وفاته، فدعا نبی الله( تسعة رهط، فقال: إنما دعوتکم لتکونوا شهداء الله فی الأرض أقمتم أم کتمتم.