Abstract:
حرکت اصلاحی که در اواخر قرن بیستم، درباره حیوانات اتفاق افتاد، موجب تغییر نگرش نسبت به حیوانات گردید. این امر، برخی دیدگاههای رایج در اسلام را به چالش کشید. در این میان، پیتر سینگر بهعنوان پیشتاز بحث اخلاق حیوانات، با انتشار کتاب «آزادی حیوانات»، نقطه عطفی را در این باره گشود. او با انتقاد از اسلام و ادیانی که ذبح را مجاز میدانند، این اقدام را غیراخلاقی دانسته، با تکیه بر سودگرایی و اقامه استدلال، به لزوم پرهیز از آن رای داده است. در این مقاله، صرفنظر از هرگونه ارزش داوری در باب اخلاقی بودن یا نبودن ذبح، و با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی، به دست میآید که سینگر نمیتواند با حفظ پیشفرضهای دینداران، ذبح را به چالش بکشد. همچنین، استدلال وی مخدوش بوده و او قابل پذیرش نیست؛ چرا که از نظر دینداران ذبح حیوان، برای ذابح و مذبوح دارای منفعت و سود است. بنابراین، سینگر نمیتواند با تکیه بر سودگرایی، ذبح در ادیان را، که به اعتقاد دین باوران منفعتی بیش از درد و رنج حیوان دارد، به چالش بکشد. همچنان میتوان در بستر سودگرایی، ذبح را امری اخلاقی قلمداد کرد.
The reform movement that took place in the late 20th century about animals changed the attitude towards animals. This has challenged some of the prevailing views in Islam. In the meantime, Peter Singer, the pioneer of animal morality, has opened a milestone in this issue by publishing the book “Animal Liberation”. By criticizing Islam and the religions that allow slaughter, he called the act immoral, voting on the need to avoid it, relying on profitability and reasoning. In this paper, using a descriptive-analytical approach, Singer cannot challenge the slaughter by preserving the religious presuppositions - regardless of the value of judging about the slaughter being ethical or not. Also, his argument is flawed and unacceptable; since in the eyes of religious people slaughtering an animal has benefits for the slaughterer and the slaughtered. Thus, Singer cannot challenge the concept of slaughter in religions since believers daresay there is much more benefit than the suffering of the animal. However, in the context of utilitarianism, slaughter can still be considered a moral matter.
Machine summary:
اگرچه ممکن است توانایی انسان بیش از حیوانات باشد، اما این امر موجب نمیشود منافع آنان را در نظر نگیریم (سینگر، 2011، ص 50).
از سوی دیگر، اگر علائم حیات حیوان را که در روایات مطرح شده است، کاشف از زنده بودن حیوان بدانیم نه موضوعی که باید در هر ذبحی احراز کنیم، در این صورت چنانکه حیوان به هنگام ذبح، پلک نزند و حرکت پا و دم هم نداشته باشند، اما به نحو دیگری (همچون خروج خون به شدت و اندازه متعارف)، علم به حیات حیوان داشته باشیم، ذبح صحیح است.
جای بسی تعجب است که سینگر در مقدمه کتاب آزادی حیوانات از نگاه ابزاری به حیوانات و استفاده ابزاری از آنان، برای رسیدن به اهداف خود شکوه میکند و از لزوم اصلاح این نگاه سخن میگوید (سینگر، 2002، ص ix)، اما توجه ندارد که همین سودگرایی، در جایی که ذبح حیوان دارای منافع بیشتری باشد، به نفع ذبح حکم میکند و این عینا همان نگاه ابزاری است.
ک: جوادی آملی، 1391، ص 684-641)؛ به نظر میرسد، باید به این پرسش که آیا مکاتبی که برای حیوانات حقوق ثابتی قائلاند، از دیدگاه سینگر که مطابق آن اثبات هیچگونه حقی ممکن نیست ، مترقیتر نیستند؟ ـ پاسخ مثبت داده و نگاه حقمحور را در بهبود شرایط حیوانات، مفیدتر قلمداد کنیم.
نتیجهگیری در این مقاله، با پرهیز از هرگونه ارزش داوری در باب اخلاقی بودن یا نبودن ذبح، روشن شد که دیدگاه سینگر در چالش کشیدن ذبح حیوانات ناتمام است.