Abstract:
مسائل اجتماعی از دیرباز بهعنوان یکی از مهمترین دغدغههای هر انسان متعهّد به جامعة خود، مورد توجّه شاعران و نویسندگان بوده است. نویسندگان زن نیز توجّه ویژهای به اوضاع اجتماعی پیرامون خود و بهویژه مسائل زنان داشتهاند. آنها در آثار خود اغلب به زندگی و مسائل زنان میپردازند و نگرش خود نسبت به زن و جایگاه او در جامعه را بیانمیکنند. زویا پیرزاد بهعنوان نویسندهای رئالیست، تمام تلاش خود را صرف شرح جزئیات زندگی زنان و بازنمایی مسائل فرهنگی و اجتماعی جامعه کردهاست. یافتههای این پژوهش نشانمیدهند که مسائل اجتماعی چون فقر و تابوشکنی به خوبی در این دو اثر بازتاب یافتهاست. دیگر اینکه گروهی از زنان در خانواده و جامعه از جایگاه نسبتا خوبی برخوردارند و درمقابل گروهی دچار تحقیر و بی عدالتی شدهاند. همچنین میزان گرایش زنان به انحرافات اجتماعی، بیشتر از مردان است.
Social issues have long been considered by poets and writers as one of the most important concerns of every committed person in their society. Women writers have also paid particular attention to the social situation around them, especially to women's issues. In their works, they often focus on women's lives and issues to express their attitudes toward women and their status in society. As a realist writers, Zoya Pirzad has devoted all her efforts to express the details of women's lives and to represent the cultural and social issues in society. The study concluded that social issues such as poverty and exposure were well reflected in these two ways. Some women have a relatively good standing in the family and in society, and they are treated with humiliation and injustice. Women's tendency to social deviation is also higher than men's. <strong> </strong>
Machine summary:
بنا به اهمّیت این موضوع در اين پژوهش به بررسی سیمای زن با تکیه بر رویکرد اجتماعی در دو رمان چراغها را من خاموش ميکنم و عادت ميکنيم زویا پیرزاد با روش توصیفی- تحلیلی پرداختهمیشود.
جايگاه زن در اجتماع بهطور کلّی زنان رمانهای چراغها را من خاموش میکنم و عادت میکنیم ازنظر نقش و جایگاه خود در اجتماع به دو دسته تقسیم میشوند: نخست؛ زنانی که موضع انفعّال و سازش را اختیار میکنند؛ دوم؛ زنانی که فاعلیت و آزادی در تمام جنبههای زندگی آنان به چشم میخورد.
در چراغها را من خاموش میکنم، كلاريس كه دنيايش فقط در محيط خانه و آشپزخانه محدودميشود و تنها به فكر گذران زندگي و راضي نگهداشتن همسر و فرزندان است، نمونهاي از اين زنان جامعه رمان است.
در عادت میکنیم، زنی که در پاریس با آرزو درددل میکند، وظیفه خود را به عنوان همسر و مادر بهخوبی انجاممیدهد و در چرخاندن مغازه نیز به شوهرش کمکمیکند، امّا با این حال حاضر نمیشود در مواقع خستگی در انجام کارهای خانه از شوهرش کمک بگیرد.
در عادت میکنیم، زن به سبب ساختار زندگی خانوادگی علاوه بر کارهای خانه، اموری چون تأمین مخارج خانواده و سرپرستی فرزند را نیز برعهدهدارد و این نشانگر حضور پررنگ زن در خانه است.
بررسي ناامنيهاي رواني و اجتماعي بازتابیافته در رمانهای چراغها را من خاموش میکنم و عادت میکنیم، نشاندهندة اين نکته است كه بهنظرمیرسد؛ میزان گرایش زنان این دو رمان به انحرافات رواني و اجتماعي بيش از مردان است.