Abstract:
هدف این پژوهش، مطالعه ادراک و فهم معلمان از مفهوم «صلاحیت تربیتی-آموزشی» با استفاده از روش پدیدارنگاری است. گستره و میدان پژوهش شامل دانشجو- معلمان مرکز پسرانه دانشگاه فرهنگیان و معلمان مرد مشغول به کار (دارای سابقه خدمت 5 الی 10 سال) در مقطع ابتدایی شهر سنندج بود. بر اساس روش نمونهگیری هدفمند، مشارکتکنندگانی انتخاب شدند و فرایند گردآوری دادهها ادامه یافت تا در نهایت، براساس الگوی اشباع نظری، 16 دانشجو-معلم و 15 نفر از معلمان مشغول به فعالیت با استفاده از روش مصاحبه نیمه ساختارمند، مورد مطالعه قرار گرفتند. دادهها با روش آنالیز موضوعی برای شناسایی دستهها و تمهای اساسی بررسی شدند و پس از مشخص شدن کدهای اصلی و مضامین برجسته آنها، افقهای درونی و بیرونی ترسیم شدند و فضای نتیجه پژوهش برای هر دو گروه طراحی شد. در بخش نتیجهگیری، با بهرهگیری از روش تحلیل تطبیقی تصورات و تجربه دو دسته از دانشجو معلمان و معلمان شاغل، مطالعه و شباهتها و تفاوتهای آنها مشخص شد. نتایج تحقیق بیانگر آن است که دانشجو-معلمان صلاحیت معلمان را در چهار مضمون اصلی دسته بندی کردهاند: دارا بودن ویژگیهای مطلوب معلمی، آمادگی حرفهای برای تدریس و آموزش، پاسخگویی به خواستههای محیط در حال تغییر و توانایی تعامل و ارتباط مثبت با دیگران. همچنین گروه دوم، یعنی معلمان مشغول به کار نیز صلاحیتهای تدریس معلمی را در چهار طبقه توصیفی توانایی تاثیر گذاشتن بر محیط و ذینفعان، دانش و توانایی برقراری روابط مثبت و سازنده، ظاهر شدن در نقشهای چندگانه و رعایت اصول حرفهای تدریس دستهبندی کردند.
Machine summary:
نتايج تحقيق بيانگر آن است که دانشجو-معلمان صلاحيت معلمان را در چهار مضمون اصلي دسته بندي کرده اند: دارا بودن ويژگيهاي مطلوب معلمي، آمادگي حرفه اي براي تدريس و آموزش ، پاسخگويي به خواسته هاي محيط در حال تغيير و توانايي تعامل و ارتباط مثبت با ديگران .
براي اين کار، با آشکارسازي نگاه و ايده دانشجو –معلمان از يک سو و معلمان داراي سابقه آموزش و تدريس حداقل ٥ و حداکثر ١٠ سال از سوي ديگر، به بررسي اين موضوع پرداخته شده است که مفهوم صلاحيت آموزشي را چگونه ادراک کرده اند؟ و اينکه چه تفسير ويژه اي از مفهوم «شايستگيهاي تدريس » دارند؟ پژوهش کنوني در پي پاسخگويي به اين سؤالات است : دانشجو-معلمان و معلمان شاغل و داراي تجربه کاري چه برداشتي از صلاحيت تربيتي و آموزشي دارند؟ چه شباهتها و تفاوتهايي ميان نظرات اين دو دسته از افراد (دانشجويان و معلمان ) به نسبت صلاحيتهاي معلمي وجود دارد؟ چگونه ميتوان فضاي نتيجه را براي اين دو گروه ترسيم کرد؟ پيشينه پژوهش دانـش پـژوه و فـرزاد (١٣٨٥) در ارزشيـابي مهارتهاي حرفه اي معلمان دوره ابتدايي شـهر تهـران بـه اين نتيجه رسيدند کـه در فعاليـتهاي آموزشـي کـلاس درس به اهداف مهارتي کمتر از اهـداف دانشـي و نگرشـي توجه شده است و معلمان مورد مطالعه در کليات تـدريس از مهارت نسبي برخوردارند، اما در اجزاي مهم تـدريس بـا برخي نارساييها مواجه اند.