Abstract:
هدف پژوهش حاضر بررسی و ارائه الگویی برای رفع بحرانهای موجود ایران (مانند بحران محیط زیست، اقتصاد، سیاست، فرهنگ و غیره) بود. مطالعه توصیفی- تحلیلی حاضر نشان داد که الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت کشور ایران، یک الگوی انتزاعی بوده که قابلیت عملیاتی شدن و حل بحرانها را ندارد. برای عملیاتی شدن این الگو نیاز به رویکرد کالیبراسیون استراتژیک است. در این رویکرد با توجه به دو اصل تمامیت و تغییر، در دو محور تشخیص و حل مسئله، الگوی پیشرفت با محوریت یک مسئله مشخص کالیبره میشود. همچنین در این پژوهش مشخص شد که چگونه در یک نگاه پدیدارشناسانه به مسئله صنعتی شدن، این مسئله در یک دور هرمنوتیک، در چارچوب سیستم اقتصاد سیاسی در ایران و جهان تعیّن مییابد.
Machine summary:
مقدمه تاکنون مطالعات اندکی در زمینه مبانی فلسفی و روششناسی الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت ارائه شده است که از جمله میتوان به «مؤلفههاي حكمراني عادلانه در چارچوب نظريه زيست جهان» (قزلسفلی، 1397: ص 130-113)، «مباني مشروعيت نظام جمهوري اسلامي ايران: تعدد تفسيرها؛ چالشها و راهكارها» (ملکی، 1397: ص 77-94) و «رابطه دين و سياست درنگاه تطبيقي به آراي ملاصدرا و هگل» (جبارنژاد و لکزایی، 1397: ص 192-173) اشاره کرد.
اما چگونه میتوان این محورها، یعنی تشخیص مسئله اصلی و روش حل آن را به الگوی موجود وارد کرد تا پارامترهای انضمامی خود را در الگو نشان دهد؟ ما به دنبال الگویی برای پیشرفت کل جامعه هستیم.
در راستای طراحی و کالیبراسیون استراتژیک الگو، باید این سوال را مطرح کرد که استراتژی ما برای صلح در داخل و دفاع از میهن چه باید باشد؟ آیا دشمنانی ذاتی موجودیت ایران را تهدید میکنند؟ آیا صلح با همه جهان ممکن است؟ در بعد داخلی هم این سوال پیش میآید که چه نوع نظام سیاسی میتواند امنیت و آرامش لازم را برای حرکت در مسیر توسعه و پیشرفت فراهم سازد؟ این دو سوال با یکدیگر رابطه تنگاتنگی دارند، به طوری که پاسخ به یکی پاسخ به دیگری را به وجه دیالکتیکی و به شکل تاریخی مقید میکند.
اما نکته مهم این است که تا به دو سوال فوق پاسخ داده نشود، یعنی تا دکترین امنیت ملی و ایدئولوژی حاکم بر نظام سیاسی ما روشن نباشد، نمیتوان الگوی کلان و استراتژیک برای پیشرفت جامعه ارائه کرد و لذا، در سایر حوزهها نیز برنامهریزی عقیم میماند، به این معنا که به اهداف مشخص خود نمیرسد.