Abstract:
واژهشناسان مسلمان، واژه قرآن را عربیِ اصیل میدانند و به معنای «قرائت»، «تلاوت» و «خواندن» دانستهاند. برخی از خاورشناسان، این واژه را واژهای غیر عربی و اصل آن را «قریانا» در زبان سریانی ـ آرامی دانسته، ضمن آن که معانی «قرائت»، «تلاوت» و «خواندن» که مسلمانان در معنای این واژه آوردهاند را تصدیق کردهاند، برداشتهای متفاوتی از این معانی داشتهاند. کریستف لوکزنبرگ، نویسنده کتاب «قرائت سریانی ـ آرامی از قرآن»، بر این نظر است که قریانا به گزیدههایی از نوشتارها اطلاق میشده که در مراسم عبادی خوانده میشده است؛ به نظر وی، مطابق خود قرآن، منبع این گزیدهها «کتاب مقدس» بوده است. در این نوشتار، واژه «قرآن» با استفاده از زبانشناسیِ تاریخی ـ تطبیقی مورد بررسی قرار گرفته و دیدگاههای این نویسنده مورد نقد قرار گرفته است.
Muslim lexicographers refer to the word Qur'an as authentic Arabic, meaning "reading", "recitation" [deriven from "qiraat"]. Some Eastern scholars have termed the word non-Arabic and its origin as "Qurayana" in Syriac-Aramaic language. While acknowledging the meanings of "reading", "recitation" that Muslims have taken to mean it, they have had different interpretations of these meanings. Christopher Luxenberg, author of the book "Syriac-Aramaic Reading of the Qur'an," argues that the Quriana refers to excerpts from texts read in worship. According to him due to the Qur'an itself, the source of these excerpts has been the Holy Book [Bible]. In this article, the term "Qur'an" has been examined using historical-comparative linguistics and the author's views have been criticized.
Machine summary:
برخی نیز لفظ قرآن را عَلَم و مرتجل ـ و در عین حال، غیر مهموزـ دانسته که از آغاز به عنوان نام خاص کتاب آسمانی پیامبر اسلام به کار رفته است (رک: سیوطی، الاتقان، ۲۰۰۱: ۱/ ۸۸؛ زرقانی، مناهل العرفان، 2002: ۱/ ۱۷) با این حال، بیشتر محققان اسلامی قرآن را از ریشه «قَرَءَ» به معنای قرائت و تلاوت دانستهاند.
در خصوص این مسئله که پیامبر، لفظ «قرآن» را بدون همزه قرائت کرده است، باید گفت یکی از خصوصیات لهجه قریش و اهل حجاز این است که همزه را در قرائت تلفظ نمیکردند، در حالی که نجد و قبایل اطراف آن همزه را اظهار میکردند (زرکشی، البرهان، 1995: 1/ 380؛ فراء، معانی القرآن، بیتا: 2/ 356؛ عبد التواب، مباحثی در فقه اللغه و زبانشناسی عربی، 1367: 57) اهل مدینه هم همزه را استعمال نمیکردند تا اینکه ابن جندب این تلفظ را بین آنها رایج کرد (صاعدی، اصول علم العربیه فی المدینه، 1988: 322).
اول- قرائت لفظ «قرآن» بدون همزه، گرچه در لهجههای دیگر با همزه آمده است؛ دوم- واژه «قرنا» در دو سوره یوسف و زخرف ارتباطی با «قریانا» و شکل نوشتاری ابتدایی یا سریانی قرآن ندارد، زیرا به گفته قدوری اگر همزه فتحه بلند داشته باشد و حرف پیش از آن ساکن باشد این همزه به جهت تخفیف ساقط میشود و فتحه بلند به حرف ساکن ما قبل برمیگردد و گاهی علامت این فتحه که الف است حذف میشود، همان گونه که در کلمه «قرءان» همه جا الف ثابت است مگر در دو مورد که الف ساقط شده است و آن هم در آیه ۲ سوره یوسف و آیه ۳ سوره زخرف است (قدوری الحمد، رسم الخط مصحف، 1376: 3۱).