Abstract:
برخی از مفسران نظریه فمینیسم میکوشند پیشفرضها، اندیشهها و قرائت خود را، که برگرفته از اصول فمینیسم و فرهنگ غرب میباشد، بر قرآن کریم و قرائت اسلام تحمیل کنند. مدخل «فمینیسم و قرآن» نوشته مارگوت بدران، پژوهشگر مصریتبار آمریکایی، در دائره المعارف قرآن لیدن با چنین قرائتی با استفاده از آیات قرآن کریم، تلاش دارد فمینیسم مورد توجه خود را موجه جلوه کند. نوشتار حاضر به شیوه تحلیل انتقادی، بیان میکند که بدران به تفاوتهای رفتاری زن و مرد، که ریشه در نظام تکوین دارد، بیاعتنا بوده است؛ او معتقد است این تفاوتها برخاسته و وابسته به فرهنگ جوامع اسلامی شکل گرفتهاند. وی همچنین قوامیت مرد نسبت به زن را تنها در مسائل مالی تفسیر میکند. با توجه به ریشههای فلسفه مادی غرب در چنین تفاسیری، به نظر میرسد آراء وی بیش از آنکه قرائت قرآنی و دینی از فمینیسم اسلامی باشد، صرفا تراوشات ذهنی، پیشفرضها و تفسیر به رای مولف است.
Some interpreters of feminist theory attempt to impose their own assumptions, ideas and readings, which derive from the principles of Western feminism and culture, on the Holy Qur'an and Islam. An entry of "Feminism and the Qur'an" by Egyptian-American scholar Margot Badran in the Leiden Quranic Encyclopedia attempts to justify feminism intended by him with such a reading using the verses of the Holy Quran. The present article, in a critical analysis, states that Badran was oblivious to the behavioral differences between men and women that are rooted in the (control over) women only in financial matters. Given the origins of Western material philosophy in such interpretations, it seems that his views are more than merely mental reflections, presuppositions and interpretations of the author, rather than a Quranic and religious reading of Islamic feminism.
Machine summary:
(نک: جمشیدی و دیگران، 1385:ص140) در واقع فمینیستهای به اصطلاح اسلامگرا مانند: فاطمه مرنیسی، جامعهشناس مراکشی، آمنه ودود، استاد مسلمان و آمریکاییِ مطالعات دینی و رفعت حسّان، از پرچمداران تفكر اسلامی پیشرفته در پاكستان، اولاً با غیرقرآنی نشان دادن دین اسلام و جامعۀ اسلامی، ثانیاً توجیه اندیشههای زنگرایانه خویش با تفسیر به رأیهای خود از قرآن و ثالثاً معرفی رفتارها و استنباطهای خویش به استناد به قرآن، برآنند تا اعتقادات غربی در این مسئله را به نام قرآن بر جان اجتماع اسلامی وارد سازند (پارسا،1395:ص 5)؛ به عبارت دیگر، فمینیسم اسلامی همواره به دنبال یافتن پایگاهی محکم در جوامع اسلامی بوده و در این راه هیچ تلاشی را فرو نگذاشته است؛ زیرا با پذیرش فمینیسم اسلامی در کنار سایر انواع فمینیسم و نیز به عنوان جریانی اسلامی، بر طرفداران این نظریه روزبه روز افزوده شده، بنیانگذاران آن میتوانند مشروعیتی نسبی را برای نظرات خود فراهم آورند و بدین ترتیب راه برای تغییر حقوق زنان در این کشورها به مرور زمان هموار گردد.
بر این اساس، تلاش میشود از میان مسائل گوناگون مورد اشاره در مقالۀ بدران، دستکم بر پرسشهای چهارگانۀ ذیل پاسخی معقول و مستند بیابیم: 1- آیا دین اسلام زنان را از حقوق خود آگاه نساخته است؟ 2- آیا تفاسیر مسلمانان مردسالارانه هستند؟ 3- از نظر اسلام و قرآن تفاوت بین زن و مرد چگونه است؟ 4- نقد رویکردهای فمینیستی به چه صورت میباشد؟ برخی از تحقیقاتی که در حیطۀ فمینیسم به رشتۀ تحریر درآمده و با این پژوهش تشابه موضوعی دارند، عبارتند از: مقاله «اصول گرایشهای فمینیستی در تفسیر قرآن» (کریمی، 1394) که به بررسی فمینیسم در تفاسیر پرداخته است.