Abstract:
ارتکاب رفتاری با قصد ارتکاب جرم همیشه منجر به وقوع آن جرم نمیشود، بلکه بعضا در مرحله اجرا، رفتاری که در آن قصد ارتکاب جرم وجود دارد به واسطه عامل خارج از اراده متوقف میشود که اگر امکان وقوع جرم باشد شروع به جرم واقع شده است، در حقوق انگلیس اگر امکان وقوع جرم هم نباشد این رفتار همچنان تحت عنوان شروع به جرم یا جرم ناتمام، جرم است، اما در حقوق ایران به شرطی که شروع به جرم آن جرم باشد این رفتار مستند به تبصره ماده ١٢٢ قانون مجازات اسلامی تحت عنوان جرم محال، جرم است: غیرممکن بودن وقوع جرم و رفتار مثبت مرتکب که ارتباط بیواسطه با جرم دارد و لزوما آخرین رفتار مرتکب در مرحله شروع به اجراست، عناصر مادی این جرم میباشند، دراین خصوص اقدامات اجرایی مرتکب قبل از آخرین رفتار، شروع به جرم محال است که نباید آن را جرم دانست. قصد ارتکاب جرم و اشتباه (بی اطلاعی) مرتکب از ماهیت وسیله یا موضوع، عناصر روانی جرم محال است. دخالت در جرم محال علاوه بر مباشرت، به نحو تسبیب، مشارکت و معاونت نیز وجود دارد.
Commitment of an act with the intent to commit an offence will not always result in a crime. Sometimes in performance stage, although with malice intention, some outer- will element the crime do not happen. In this case if the commitment is probable it will be attempting the crime and if it is impossible to commit, it is called attempting the impossible crime. In any way it is crime in English law, but under section 122 of the Islamic Punishment Act, if attempting to commit a specific offence is crime, then legal element of the impossible offence is formed. The guilty intention to commit a crime and the defendant’s mistake (unconsciousness) of the nature of means or issue is the guilty intention of impossible offence. Impossibility of commitment and offender’s positive conduct with direct relation to the offence that necessarily is the last conduct in attempts, is the physical element of this crime. In this case the acts done before last conduct is called attempting impossible offence that is not a crime. Involvement in an impossible offence will occur in four forms: perpetrator, causation, participation and accessory.
Machine summary:
مثلا کشتن انسان محقون الدم يک رفتار ممنوعۀ قانوني قابل مجازات است ، فلذا هرگاه رفتار ارتکابي به واسطۀ غيرممکن بودن وقوع جرم به نتيجه موردنظر (کشته شدن انسان ) نرسد، جرم محال واقع شده است ؛ برعکس هرگاه رفتار ارتکابي جرم نباشد، تصور وقوع جرم محال به لحاظ نبود حکم قانون ، امکان پذير نخواهد بود که نبايد از آن به جرم محال حکمي نام برد بلکه از آن اصطلاحا به جهات حکمي نام برده ميشود٩؛ مثلا فردي با توهم اينکه کالاي قاچاقي را حمل ميکند سعي در مخفي کردن اين کالا از چشمان مأمورين دارد درحاليکه اين کالا مشمول کالاي همراه مسافر بوده و ورود آن به کشور مجاز است ، لذا اگر شخص يادشده توسط مأمورين دستگير گردد، اساسا مرتکب جرم نشده است ، زيرا که کالاي همراه او کالاي قاچاق نبوده است ، يعني به لحاظ نبود جهات حکمي، ورود به عمليات اجرايي آن به عنوان جرم قابل تصور نيست و درنتيجه جرم محال هم محقق نخواهد شد؛ براي مثال در حقوق انگلستان ، براي تحقق جرم تجاوز به عنف در انظار عمومي، وجود يک قرباني انسان لازم است ، بنابراين هرگاه مردي به يک مانکن زنانه به قصد تجاوز حمله برد، نميتوان او را به عنوان شروع به تجاوز به عنف مجرم دانست ١٠، البته در حقوق ايران هم نميتوان آن را جرم محال دانست ، زيرا فقدان موضوع موردحمايت قانونگذار، سبب فقدان شرط اساسي تحقق تجاوز به عنف شده است .