Abstract:
رشد و توسعه اقتصادی کشورها به صورت معنادار تابعی از ظرفیت تولیدی آنهاست. در این پژوهش سعی شد تا به این پرسش پاسخ داده شود که کدام یک از مؤلفه های اقتصاد دانش بنیان بر ظرفیت تولیدی کشورها نقش معنادارتری داشته است. به منظور سنجش ظرفیت تولیدی، از یکی از به روزترین شاخص ها؛ یعنی شاخص پیچیدگی اقتصادی استفاده شد. در این مطالعه با به کارگیری روش داده های تابلویی در دوره زمانی 11 ساله (2016-2006) برای 113 کشور تأثیر متغیرهای اقتصاد دانش بنیان بر شاخص پیچیدگی اقتصادی بررسی شد. با بهره گیری از روش تحلیل مؤلفه های اساسی، متغیرهای اقتصاد دانش بنیان به چهار مؤلفه اصلی (آموزش، نهاد اقتصادی، نوآوری و فاوا) تبدیل شدند. نتایج نشان داد که مهم ترین و اثرگذارترین متغیر بر پیچیدگی اقتصادی مؤلفه آموزش است. سپس، به ترتیب بیشترین ضرایب مثبت و معناداری از آن مؤلفه های رژیم نهاد اقتصادی، نوآوری و فناوری های اطلاعات و ارتباطات است.
Countries’ economic growth and development are significantly dependent on their productive capacity. In this research, we aimed to investigate which components of a knowledge-based economy has a more meaningful role in the production capacity. In order to measure production capacity, we used one of the most up-to-date indexes, the economic complexity index. The research used data panel consist of the 11-year period (2016-2006) for 113 countries. By using the Principal Components Analysis (PCA), the variables of the knowledge-based economy were converted into four main indicators. The results showed that there is a positive and significant relationship between the strengthening of all of the knowledge-based economy's dimensions with economic complexity. The results showed that the most important and most influential variable on the economic complexity is the education indicator. Afterwards, institutional and economic incentives, innovation system, and information and communication infrastructure have the highest direct effect, respectively.
Machine summary:
در مطالعات متعددي رابطه بين محورهاي اقتصاد دانش بنيان و رشد اقتصادي بررسي و نشان داده شده است که محورهاي اقتصاد دانش بنيان (ابداعات و نوآوري ، آموزش ، رژيم هاي اقتصادي و نهادي و زيرساخت هاي اطلاعاتي ) تأثير مثبت بر رشد اقتصادي دارند ;٢٠١٣ ,Ghorbani Jahed &Abunoori, Hanteh ) Amini Milani & Jalili, 2015; Barkhordari, Fattahi & Azimi, 2018; Jangani, Mehrbani & Ghobadi, 2013; Davarpanah & Zayandehroodi, 2015; Baseri, Asghari & Kia, 2011; Behboodi & Amiri, 2011; Chen & Dahlman, 2004; (٢٠٠٨ ,Momaw &Seyet ;٢٠١٠ ,Dworak ;٢٠١١ ,Fatur &Sundac .
در اين زمينه اين اتفاق نظر وجود دارد که شاخص ها و متغيرهاي مربوط به محور نوآوري تأثيري مثبت بر رشد اقتصادي و بهره وري کل عوامل توليد دارند Nasiri) Aghdam, Dehghan Tarazjani, Rezaee & Beyk Mohammadlu, 2011; Amini, Khosravinajad & Rohani, 2014; Sokolov-Mladenovic, Cvetanovic, & (٢٠١٦ ,Mladenovic و در برخي مطالعات نشان داده شد که اين اثر در کشورهاي توسعه يافته قوي تر از کشورهاي در حال توسعه است (٢٠١٦ ,Hosseini &Eltejaee ).
Atif, Endres & Macdonald, 2012; Sridhar & Seridhar, 2007) در مطالعاتي که در آنها ارتباط بين بخش اقتصادي و نهادي با رشد اقتصادي و بهره وري عوامل توليد بررسي شده است ، اثر مثبت توسعه مالي بر رشد اقتصادي کشورها تأييد مي شود Hassan, Sanchez) (٢٠١١ ,Yu &.
نتايج مطالعات درباره تأثير تمام محورهاي اقتصاد دانش بنيان به صورت يکجا بر رشد اقتصادي و بهره وري کل عوامل توليد نشان داد که تمام مؤلفه هاي اقتصاد دانش بنيان بر رشد اقتصادي اثر مثبت و معنادار دارند ,Amiri &Behboodi ;٢٠١٤ ,Mirani &Mirani, Sheikh Esmaeili ) 2011; Amini Milani & Jalili, 2015; Barkhordari et al.