Abstract:
مقالة حاضر به نحوة نشاندادن توازن آوایی و واژگانی در اشعار شمس لنگرودی پرداخته است. در توازن آوایی، شاعر بیشتر به توازن آواییِ کیفی، تکرار واکهای توجه دارد. سپس تکرار همخوانهای پایانی و آغازین و پس از آن تکرار واکه و همخوان پایانی، بیشترین بسامد را داشته است. کمترین تکرار، در توازن آوایی کیفی، (تکرار کامل هجایی) بوده، در توازن واژگانی، تکرار آوایی ناقص بالاترین بسامد را داشته است. در این نوع تکرار، قافیه شمار هجایی متفاوت با سیصد و بیست مورد، بیشترین و جناس قلب با چهار مورد، کمترین نوع را شامل میشود. در تکرار آوایی کامل یک صورت زبانی (تکرار آغازین) با سیصد و ده مورد، بیشترین نوع را داشته است. در تکرار آوایی کاملِ دو صورت زبانی، جناس تام و جناس لفظ بررسی شد، بیشترین بسامد در جناس تام با سی و دو مورد بوده است.
Machine summary:
نمی خواهم به درخت اندیشه کنم (لب خوانی های قزل آلای من : ٨) (میم -ی ) از آب عدم صید میشویم برای ضیافتی که نمیشناسیم (همان :٩) (میم ) باید بنشینم و آب شدنش را ببینم (همان : ١٤) (میم - ی ) شعر زبان پرندگان است بر درگاه سلیمان (همان : ١٧) (ن ) تکرار واکه و هم خوان پایانی از این نوع تکرار در مجموعه اشعار شمس لنگرودی هشتصد و هشتاد و پنج مورد یافت شد.
اندام تو خلوت سرای دردهای کهنۀ من بود/ اندام تو دیر عظیمی بود (همان : ٢٨) تنها تویی که به آفاقم راه می بری/ تنها به لطف تو این جوی ها روانند (رسم کردن دست های تو: ١٥) پرندگانی می آیند / پرندگانی می روند (خاکستر و بانو:٢٢٠) صدایی بی شباهت با تمام صداها / صدایی اما گرم ، سرشار آشنا (قصیده لبخند چاک چاک: ٣٤٧) باران بی قرار می بارید/ باران و برف گفتیم تر نشویم (چتر سوراخ : ٣٧١) سیزده بهار بر تو گذشته است و گلی ندادی / سیزده سپیده بر درو بامت پر سایید (نت هایی برای بلبل چوبی: ٤٨) تکرار پایانی (ردیف ) تکرار یک عنصر دستوری (واژه - گروه - بند یا جمله ) در پایان مصراع ها یا ابیات که دو گونه است : الف ) مقید به هم نشینی پس از قافیه که ردیف نامیده می شود، مانند: آفتابم گرچه میرانی مرا نیستی جز داغ پیشانی مرا (شمس لنگرودی، ١٣٩٢: ١٩).