Abstract:
شاعران ایرانی از دیرباز از ارکان اصلی و واسطهای میان مردم و دستگاه حاکمیّت بودهاند و به خاطر ارتباط مستقیم با حاکمیّت، نحوه معاش و گذران زندگی آنها همیشه از این ارتباط تاثیر پذیرفته است. حافظ به عنوان یکی از چهرههای شاخص ادبیّات ایران، نه تنها از این قاعده مستثنی نیست، بلکه زندگی او عجیب با تحولات زمانه و جابهجایی حاکمان گره خورده است. پرسش اصلی پژوهش این است که این تحولات چه تاثیری بر اندیشه سیاسی حافظ گذاشتند و حافظ راه رهایی از مشکلات زمانه را در چه میدید؟ برای پاسخ به پرسش یادشده با به کارگیری نظریّه «اسپریگنز» (مشکلشناسی، علتشناسی، جامعه آرمانی، راهحل) و روش توصیفی - تحلیلی، ویژگیهای اندیشه سیاسی حافظ توضیح داده شده است. طبق چارچوب نظری، یافتههای پژوهش نشان میدهد که حافظ مشکل سیاسی جامعه خود را در قتل، زندان، تکفیر، تهمت، فساد، ناامنی و بیثباتی میدید. او در مقام علتیابی تزویر و ریا، سوءاستفاده از مقام و موقعیت و ظلم را عامل بسترساز بروز اعتراضات در جامعه میدانست. همچنین جامعه آرمانی حافظ در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، ویژگیهایی همچون پرهیز از بدگویی، ریا، انجام کار بد و تاکید بر سادهزیستی و قناعت، بیاعتنایی به حسودان و دل نبستن به دنیا و قدرت داشت. از نگاه حافظ، راهحل فائق آمدن بر این مشکلات در اصلاحگری، پرهیز از ظلم، تسامح و مدارا، عبرت گرفتن از تاریخ و پندپذیری بود.
Machine summary:
از این رو پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که تحولات سیاسی - اجتماعی عصـر حافظ چه تأثیری بر اندیشه سیاسی و شعر وی گذاشت ؟ برای پاسخ به این پرسـش لازم است در چارچوب نظریه اسپریگنز، چهار پرسش فرعی دیگر طرح شود تا پاسخ پرسـش نخست حاصل آید: ١- حافظ مشکل جامعه عصر خود را در چه می دید؟ ٢- برای این مشکلات چه عللی را احصا می کرد؟ ٣- جامعه آرمانی وی چه ویژگی هایی داشت ؟ ٤- حافظ برای رسیدن به چنین جامعه ای ، چه راه حلی پیشنهاد می کرد؟ فرضیه اصلی پژوهش به این نکته می پردازد که برخلاف آنچه تصور مـی شـود، شـعر حافظ از زمانه سیاسی و تاریخی خود جـدا نیسـت و انعکـاس اسـتبداد و سـخت گیـری متشرعانه امیر مبارزالدین محمد و روزگار خوش ابواسحاق اینجو و شاه شـجاع اسـت .
بنابراین به فهم اندیشـه حـافظ کمـک کرده اند، اما نتوانسته اند به این پرسش مهم پاسخ گویند که حافظ ، مشکل عصر خـود را در چه می دیده است ؟ برای آن چه عللی برشمرده است ؟ جامعه آرمانی و مطلـوبش چـه بود و چه راه کاری پیشنهاد می داد؟ دوم اینکه همان گونه که از بیان بهاءالدین خرمشاهی نقل شد، جای بررسی اندیشه سیاسی حافظ در میان انبوه آثـار نگاشـته شـده دربـاره او خالی است و این نقیصه همچنـان پابرجاسـت و بـه گفتـه وی ، چـه بسـا نگـارش کتـاب مستقلی در این باره نیز کافی نباشد.