Abstract:
قرآن خود را «تبیان کل شیء» خوانده است که ظاهرش مرجعیت قرآن در همه علوم است. مسئله قرآن پژوهان این است که چگونه چنین برداشتی قابل دفاع است و دلایل مرجعیت عام قرآن برای همه علوم چیست؟ بعضی مانند علامه فضلالله با توجه به هدف قرآن که هدایت انسان به مقصد الهی است، قرآن را بینیاز از شمول بر علوم غیرانسانی میدانند. پژوهش به این پرسش که وجود مباحث متنوع اعم علوم طبیعی در قرآن بر خلاف نظر ایشان است پاسخ داده که هدف از آمدن دادههای محدود طبیعی، برانگیختن عقل و رساندن انسان از معلول به علت و تحریک اندیشه برای یافتن نشانههای خدا در جهان است. نوع بیان قرآنی ذیل این دسته آیات برهان ایشان بر صحت نظر است، زیرا در معارف انسانی خدای متعال دستور اطاعت داده و بایدها و نبایدها را آورده است. این پژوهش که پیشینه خاص ندارد، بهروش توصیفی تحلیلی و کشفی انجام شده، هدفش یافتن نظریه علامه فضلالله در مورد محدوده مرجعیت قرآن در علوم است. نتیجه پژوهش این است که نظریه مرجعیت عمومی، قابل دفاع نیست و مرجعیت قرآن محدوده خاصی دارد؛ یعنی فضلالله وحی الهی را مرجع در نیازهای هدایتی انسان، مانند: قانونگذاری، شکلدهی سبک زندگی و منهج حیات (تقلیدها و عادتها) دانسته و معتقد است انسان باید در باورها، گرایشها، وابستگیها و نوع تعلقات، سبک زندگی و روابط انسانی، به قرآن رجوع کند.
The holy Qur'an has considered itself as "the clarification for everything" which means the authority of the Qur'an in all sciences. The problem for the Qur'an scholars is that how such an impression is defensible and what are the reasons for the general authority of the Qur'an for all sciences. Some of the scholars such as Allameh Fazlolah consider the Qur'an needless to be included in non-human sciences, given that the purpose of the Qur'an is to guide man to the divine destination. The current study has answered this question "does the existence of various topics such as natural sciences in the Qur'an contradict his view?" and shows that the aim for the emergence of the limited natural data is to provoke the intellect, turning the human from effect into cause and to provoke thought to find the signs of God in the world. The way the Qur'an explains these types of verses shows that his argument is correct, because in human knowledge the almighty God has ordered to obey and has mentioned the do's and don'ts. The study which does not have any special background has been conducted through a descriptive-analytical and discovery method, and it aims to examine the theory of Allameh Fazlollah on the authority of the Qur'an in sciences. The finding of this study suggests that the theory of the general authority is not defensible and the authority of the Qur'an has a certain range; which means Fazlollah has considered divine revelation to be as the authority in human guidance needs such as Legislation, forming lifestyle and the origin of life (imitations and habits) and believes that human must refer to the Qur'an in beliefs, tendencies, dependencies, types of dependencies, lifestyle and human relations.
Machine summary:
مسئله قرآن پژوهان اين است که چگونه چنين برداشتي قابل دفاع است و دلايـل مرجعيـت عام قرآن براي همه علوم چيست ؟ بعضي مانند علامه فضل اّٰلله با توجه بـه هـدف قـرآن کـه هدايت انسان به مقصد الهي است ، قرآن را بينياز از شـمول بـر علـوم غيرانسـاني ميداننـد.
علامه فضل اّ ٰلله براي نشان دادن اين نوع از جامعيـت ديـن ، در پاسـخ کسـاني کـه مـدعي شده اند اسلام دولت و تعاليم لازم براي ايجاد نظام سياسـي، اجتمـاعي و حکـومتي نـدارد و ديني فردي است ، پس از اشاره به نمونه عيني جمهوري اسلامي ايران به عنوان نمـاد توانـايي دين در ايجاد نظام سياسي و حکومت ، يادآور ميشود اگر منظور ايـن اسـت کـه اسـلام در مورد جزئيات امور سياسي و اجتماعي، به خصوص پيشرفت صنعتي و اقتصادي، همـه تعـاليم را ندارد، اشکال وارد نيست ؛ زيرا هيچ مکتب بشري مانند مکتب دمکراتيک يـا سوسياليسـم هم وارد جزئيات امور سياسي يا اجتماعي نميشود و نيازي هـم بـه آن نيسـت .
همچنين فضل اّ ٰلله در تفسير آيه «َوَ نَزْلناَ علَيْکَ اْلکتابَ تبْيانـاً لکُـلٌَ شـيْ ء» (نح-ل : ۸۹( کـه بعضي مفسران (ابن کثير، ١٤١۹ق ، ج٤: ص٥١٠(١ تصريح کرده اند، مراد از «کلّ شـيء»، تمـامي دانش هاي بشري را شامل ميشود، ايـن نظـر را صـحيح نميدانـد، بلکـه هماننـد بسـياري از مفسران ، وظيفه دين و کتاب خدا را بيان راه هاي هدايت و وظـايف انسـان بـراي رسـيدن بـه مقصد دانسته است .