Abstract:
مسئله جاودانگی در عذاب، از جمله مسائل مهمّ فلسفی و عرفانی است که مورد توجّه بسیاری از متفکّران اسلامی بوده است. در این میان، ملّا نعیما طالقانی از جمله موافقان جاودانگی عذاب در جهنّم است. وی برخی از دلایل قائلین به انقطاع عذاب را برّرسی نموده، امّا هیچیک از آنها را نپذیرفته است. از منظر وی، پذیرش انقطاع عذاب امری ناموجّه است. حکیم طالقانی این دیدگاه را مخالف اجماع مسلمین صدر اسلام و ظواهر آیات قرآن کریم میداند. وی معتقد است که عذاب دائمی منافاتی با حکمت الهی ندارد. نگارنده همه انتقادات حکیم طالقانی را مورد برّرسی قرار داده و نشان داده است که هیچیک از این انتقادات تمام نیست. بلکه برخی از نقدهای وی ناشی از عدم ادراک دقیق دلایل اقامه شده در این مسئله است. بر اساس ناکافی بودن انتقادات مطرح شده از سوی حکیم طالقانی ـ با روش تحلیل تطبیقی ـ میتوان گفت که دلایل اقامه شده توسّط برخی از حکما و عرفا نسبت به انقطاع عذاب اخروی کافی است و این مسئله توجیه عقلی خواهد یافت.
The in-hell torment without cease (eternity in Hellfire) is one of the significant issues of philosophy and mysticism drawn the attention of many Muslim thinkers. From among them, Mulla Na’ima Taleqani is one of the proponents of in-hell eternal torment. He has examined some arguments of the proponents of the cease of in-hell torment, none of which he accepted. He holds that the cease of in-hell torment is ill-founded. He argues that this view is contrary to the unanimous agreement of the earliest Muslims and incompatible with the literal meaning of the Qur'an. He adds that the in-hell eternal torment does not oppose divine wisdom. In their examination of Taleqani’s all objections here, the authors have demonstrated that those objections are not valid, some of which come from Taleqani’s failure in precise understanding of the arguments advanced on the issue. According to Taleqani’s ill-founded objections, one can -analytically and comparatively- say that theosophers and mystics’ arguments over the cease of in-hell torment are valid and rationally plausible.
Machine summary:
دوام یا انقطاع عذاب اخروی با رویکرد ارزیابی انتقادات حکیم طالقانی به حکما رضا حصاری ، وحید واحد جوان چکیده مسئله جاودانگی در عذاب، از جمله مسائل مهمّ فلسفی و عرفانی است که مورد توجّه بسیاری از متفکّران اسلامی بوده است.
بر اساس ناکافی بودن انتقادات مطرح شده از سوی حکیم طالقانی ـ با روش تحلیل تطبیقی ـ میتوان گفت که دلایل اقامه شده توسّط برخی از حکما و عرفا نسبت به انقطاع عذاب اخروی کافی است و این مسئله توجیه عقلی خواهد یافت.
ج) حکیم طالقانی معتقد است که امکان دارد حکمتِ عدم انقطاع عذاب دائمی، تکمیل رحمت الهی نسبت به مؤمنین و اتمام نعمت جاودانگی مؤمنان در رحمت الهی باشد؛ زیرا هنگامی نعمت "آسایش" شناخته میشود که ضدّ آن (یعنی عذاب) ادراک شده باشد (همانجا).
البته در صورتی که این توجیه صدرالمتألّهین مورد پذیرش واقع نشود، تعارض میان دیدگاه قائلین به انقطاع عذاب و نصوص قرآن را میتوان با توجّه به برخی دیگر از آیات قرآن و روایاتی که دلالت بر عدم وجوب وفای به وعید دارند، مرتفع نمود که بدان پرداخته خواهد شد.
دلیلی که حکیم طالقانی از سوی قائلین به انقطاع عذاب بیان میکند این است که عقاب دائمی بر اثر عوامل خارجی بوده و نوعی قسر محسوب میشود و از آنجایی که قسر هیچگاه دائمی نیست، عذاب الهی نیز استمرار ندارد.
1. حکیم طالقانی معتقد است یکی از دلایل قائلین به انقطاع عذاب این است که عقاب الهی هیچگونه خیری نسبت به هیچکس ندارد.