Abstract:
در شهرهای اسلامی فضای اجتماعی – کالبدی بر اساس قوانین و احکام اسلامی شکلگرفته و ساحت عینی و رفتاری آن معرف میزان اسلامی بودن آنهاست. با ورود اسلام به ایران و تغییر فضای فکری و رفتاری شهرها به نفع دین اسلام فضای کالبدی شهرها، بهصورت تدریجی متحول شده و متناسب با اصول و فروع دین اسلام تغییر کردند. با ورود مهاجرین به مدینه و تقسیم زمین بهوسیله پیامبر (ص) بین قبایل در مدینه محلههایی شکل گرفتند و با ورود سپاهیان اسلام در شهرهای ایران و فروریختن نظام طبقاتی و دیوارشارستان نیز محلههایی بر مبنای قوم و قبیله و مذهب در اطراف شهرهای ایران به وجود آمدند که طی قرنها روبه تکامل نهاده و در عصر صفوی به اوج رسیدند؛ و تا دوران قاجار از پویایی و رونق برخوردار بودند؛ تا اینکه دریک صدسال اخیر محلات سنتی شهرهای اسلامی-ایرانی با تغییرات اساسی روبرو شده و در حال از دست دادن هویت، مفهوم و یا از بین رفتن کامل، و در وضعیت بهتر با جایگزینی واحدهای همسایگی در بافتهای جدید و آپارتمانی هستند. با شناخت مجدد اصول حاکم بر محلههای سنتی میتوان بر بسیاری از مشکلات اجتماعی و فضایی شهرها همچون، کاهش تعاملات اجتماعی و روابط همسایگی ، کاهش احساس تعلق، آشفتگی و بی مرزی در نظم فضایی شهرها، به علت نبود سلسلهمراتب و مرکزیت فرهنگی در بافتهای جدید غلبه کرد. این پژوهش با روش پیمایشی و توصیفی – تحلیلی و با انتخاب یکی از محلههای قم به بررسی پایداری آن و رسیدن به الگویی نظری و عینی از محله ، در این زمینه گردیده است.
Machine summary:
با ورود مهاجرين به مدينه و تقسيم زمين به وسيله پيامبر (ص ) بين قبايل در مدينه محله هايي شکل گرفتند و با ورود سـپاهيان اسـلام در شـهرهاي ايـران و فـروريختن نظـام طبقـاتي و ديوارشارستان نيز محله هايي بر مبناي قوم و قبيله و مذهب در اطراف شهرهاي ايران به وجود آمدند که طي قرن ها روبه تکامل نهاده و در عصر صفوي به اوج رسيدند؛ و تا دوران قاجار از پويايي و رونق برخوردار بودند؛ تا اينکه دريک صدسال اخير محلات سـنتي شهرهاي اسلامي-ايراني با تغييرات اساسي روبرو شده و در حال از دست دادن هويت ، مفهوم و يا از بين رفتن کامل ، و در وضعيت بهتر با جايگزيني واحدهاي همسايگي در بافت هاي جديد و آپارتماني هستند.
p ,٢٠٠٤ عامل انساني – فرهنگي نيز مورد تأکيد بسياري از محققين اسـت و معتقدنـد کـه ؛ در ارتبـاط بـا ايـن عوامل نقش عامل جامعه انساني و فرهنگ به مراتب از دو مؤلفه ديگر مهم تر است ، زيرا اين مؤلفه مـيتوانـد عامـل سازندگي توسعه و يا تخريب و تضييع دو مؤلفه ديگر باشد و شرايط ناپايدار اجتماعي مي تواند نهايتـا بـه ناپايـداري محيطي و اقتصادي منجر گردد.
به نظر مي رسـد آنچـه در پايـان فرآينـد تحـولات محلـه گرايـي وتحـولات الگوهاي محله از قرن گذشته تا امروز رخ داده نزديکي شدن اين دو ديدگاه بوده است و به ترکيبي از ظرفيـت هـاي محلات سنتي و محلات مدرن نتيجه آخرين تلاشهاي برنامه ريزان و طراحان شهري براي دستيابي به سطح مطلـوبي از پايداري اجتماعي به همراه کيفيت هاي محيطي وکالبدي انجاميده است .