Abstract:
در متون جغرافیایی دورۀ اسلامی، اعم از جغرافیای توصیفی و جغرافیای ریاضی، در انتخاب خط استوا به عنوان مبدأ عرض جغرافیایی اتفاق نظر وجود دارد اما مبدأ طول جغرافیایی گاه بهپیروی از هندیان «قبة الأرض» و گاه بهپیروی از یونانیان «جزایر خالدات» در نظر گرفته میشده است. علاوه بر این ملاک تقسیمبندی بخش آباد زمین به اقلیمهای هفتگانه طول ساعات بلندترین روز سال است که به عرض جغرافیایی مربوط است. از این رو محاسباتِ مربوط به تعیینِ عرض جغرافیاییِ مواضع مختلف زمین در آثار جغرافیای ریاضی میآمده است اما آوردن محاسبۀ طول جغرافیایی عمومیت ندارد. بیرونی در تحدید نهایات الأماکن که میتوان آن را کتابی در جغرافیای ریاضی به حساب آوردْ علاوه بر محاسبات مربوط به عرض جغرافیایی، محاسبات تعیین طول جغرافیایی را نیز آورده است و تلاش میکند دستورالعملهایی کلی برای محاسبۀ اختلاف طول جغرافیایی دو شهر بهدست دهد. در این مقاله روشهای محاسبۀ اختلاف طول جغرافیایی بر اساس رخداد ماهگرفتگی بر اساس کتاب تحدید نهایات الأماکن بررسی شدهاند.
All geographical works in Islamic period, both descriptive and mathematical, agree to choose the equator as the source of latitude, but following the Indians, the source of the longitude was sometimes considered the “cupola of the Earth” (Qubba al-ʾArd) and following the Greeks sometimes the “Eternal Island” (Jazaʾir Khalidat). Moreover, division of the inhabited part of the Earth into seven Climes is based on the length of the longest day and it also depends to geographical latitude. Hence, the authors of the astronomical works bring the computations of the latitude in their works but they do not usually mention to the computations of the longitude. Biruni, in his Tahdid Nihayat al-Amakin -that we can consider it as a mathematical geography work- brings two kind of computations. This article studies the methods of computation of the longitude deference between two places based on moon eclipse in Biruni’s Tahdid.
Machine summary:
تعیین طول جغرافیایی مواضع زمین براساس ماه گرفتگی در کتاب تحدید نهایات الأماکن بیرونی فرشاد کرمزاده ١، حنیف قلندری ٢، غلامحسین رحیمی 3 (دریافت مقاله : ٩٧/٠٧/٠٧ ـ پذیرش نهایی: ٩٨/١٠/٢٢) چکیده در متون جغرافیایی دورٔە اسلامی ، اعم از جغرافیای توصیفی و جغرافیای ریاضی، در انتخـاب خط استوا به عنوان مبدأ عرض جغرافیایی اتفاق نظر وجود دارد اما مبـدأ طـول جغرافیـایی گاه به پیروی از هندیان «قبۀ الأرض » و گاه بـه پیـروی از یونانیـان «جزایـر خالـدات » در نظـر گرفته میشده است .
بیرونـی در تحدیـد نهایات الأماکن که میتوان آن را کتـابی در جغرافیـای ریاضـی بـه حسـاب آورد عـلاوه بـر محاسبات مربوط به عرض جغرافیایی، محاسبات تعیین طول جغرافیایی را نیز آورده اسـت و تلاش میکند دستورالعمل هایی کلـی بـرای محاسـبۀ اخـتلاف طـول جغرافیـایی دو شـهر به دست دهد.
عـلاوه بـر ایـن در بخش های مربوط به جغرافیای ریاضی مسائلی چـون زمـین سـنجی (تعیـین طـول و عـرض جغرافیایی محل )، نقشه نگاری ، ١ صـحبت کـردن در بـارٔە مبـادی مختلـف طـول جغرافیـایی ، فهرست جغرافیایی اقلـیم هـا و شـهرهای مختلـف و محاسـبۀ طـول یـک درجـه در امتـداد نصف النهار میآمده است (در این باره نکـ : کنـدی،٢ «جغرافیـای ریاضـی »٣، ١٨٥ــ٢٠١؛ نیـز کرم زاده و دیگران، سراسر مقاله ).
در این حالت قوس مـا بـین دو نصـف النهـار شهر و قرار خواهد گرفت که در این حالت اندازٔە مقداری است که ماه گرفتگی بعد از نیمه شب در شهر رخ خواهد داد و قوس مقدار باقی مانـدٔە آن تـا شـهر خواهد بود و اختلاف طول جغرافیایی دو شهر از همان رابطۀ قبلی به دست خواهـد آمـد (بیرونی ، تحدید، ص١٧١-١٧٣؛ کندی ، شرح ...