Abstract:
میرزاتقی خان امیرنظام فراهانی ازجمله رجال تاریخ معاصر است که مورد حب و بغض های فراوانی قرار گرفته است. گرچه این شخصیت بنام تاریخی عموما مورد ستایش اقشار مختلف جامعه ایرانی قرار داشته و
دارد، ولی در طول تاریخ دویست سالۀ اخیر، چه در دوران حیاتش و چه پس از آن، همواره با قوت و ضعف
مورد قضاوت از سر بغض و کینه نیز قرار گرفته است. ی یک از مواردی که همواره امیر از آن طریق مورداتهام قرار م یگیرد، دگراندیش ستیزی در ماجرای سرکوب بابیه است. در این مقال برآنیم تا با ارائۀ تعریفی از دگراندیشی و دگراندیش ستیزی، در کنار بررسی اوضاع سیاسی اجتماعی ایران در سال های اولیۀ سلطنت ناصرالدین شاه قاجار و نیز با نگاهی به سلوک سیاسی اجتماعی میرزاتقی خان، به واکاوی
این مهم بپردازیم.
Mirza Taghi Khan Amir-Nezam Farahani is one of the great men of contemporary history
who has been subject to different praise or hatred views . Although this historical
character has been widely praised by various segments of Iranian society, but throughout
the past two hundred years, both during and after his life, he has always been somehow
judged from the grudge and spite point of view. One of the things Amir has always been
accused of is dissent suppression in the repression of Babis.
In this article, we will analyze this important issue by providing a definition of dissent and
dissent suppression, along with an examination of the social and political situation of Iran
during the early years of Nasser Al-Din Shah Qajar's reign, as well as a look at the social
and political behavior of Mirza Taghi Khan.
Machine summary:
آنچه که دشمنان امیر و نیز برخی روشنفکران منتقد مطرح میکنند، بهطور عمده برگرد این محور است که باب و یاران و پیروانش در حوزۀ دگراندیشان دینی جای داشتند و میرزاتقیخان با انگیزۀ دگراندیشستیزی که سابقۀ طولانی در تاریخ بشر دارد، به جنگ با آنها رفت.
از بررسی رفتار امیرنظام فراهانی با اهالی ادیان و مذاهب مختلف مشاهده شد که آنچه برای میرزاتقیخان اهمیت داشت حفظ و حراست از کیان حکومت و استواری مرزهای ایران بود و اگر در این میان سری به سرکشی و طغیان بلند میشد، خاخام یهودی باشد یا روحانی شیعه، سیاست اول و آخر جناب امیر کوتاه کردن دست او بود، فارغ از اینکه چه دین یا مذهبی داشته باشد.
» بنابر آنچه منابع نوشتهاند، بشرویهای پس از اتمام ساخت قلعه و جمع کردن نیرویی نزدیک به 2000 تن از بابیان، اعلام کرد که بهزودی حکومت جهانی بیانی برپا خواهد شد، اما قبل از هرچیز باید مازندران به تسخیر درآید و سپس به سمت تهران حرکت نموده و آنجا را بگیرند و در کنار کوهی که در نزدیکی شاهزاده عبدالعظیم است 12000 نفر از اهالی تهران را بکشند و این عین دستور باب بود: "ینحدرون من جزیره الخضرا الی سفح الجبل الزورا و یقتلون نحو اثنی عشر الفاً من الاتراک.