Abstract:
حکیم عمر خیّام نیشابوری از ریاضیدانان، ستارهشناسان و شاعران بنام ایران در دورۀ سلجوقی است. گرچه پایگاه علمی خیّام برتر از جایگاه ادبی اوست، ولی آوازۀ وی بیشتر به واسطۀ سرودن رباعیّاتی است که در روزگار ما شهرت جهانی یافته است. رباعیّات خیّام را به اغلب زبانهای زندۀ دنیا ترجمه کردهاند و ترجمۀ انگلیسی آن توسّط ادوارد فیتز جرالد در سال 1859 م. موجب شهرت او در مغرب زمین شده است. تاثیر رباعیّات خیّام بر ادبیّات جهان، او را به نماد فلسفۀ شرق و شاعر محبوب روشنفکران تبدیل کرده است. با اینکه شمار رباعیّات خیّام تا امروز به طور دقیق معلوم نشده است، امّا تاثیر خیّام در شعر فارسی چنان عمیق بوده که محقّقان را به وضع اصطلاح «اندیشۀ خیّامی» واداشته است. اندیشههای خیّامی که مضامینی همچون اغتنام فرصت، خوشباشی و رندی فلسفی، حیرت و سرگشتگی در مقابل معمّای هستی، تاکید بر کوتاهی و گذر عمر و افسوس خوردن بر آن، و پناه بردن به بادۀ فراموشی را دربرمیگیرد، در شعر معاصر فارسی و عربی نیز آشکار است. در تحقیق حاضر، این اندیشههای فلسفی را در شعر عبدالوهّاب البیاتی، شاعر شیفتۀ خیّام، بررسی میکنیم، آن را با شعر محمّدرضا شفیعی کدکنی که از منظر اندیشههای خیّامی شباهت و ارتباط زیادی با البیاتی دارد، مقایسه کردهایم. نتایج این پژوهش که به شیوۀ تطبیقی و تفسیر محتوای آثار دو شاعر اجرا شده است نشان میدهد که عمق اندیشۀ هر دو شاعر نسبت به خیّام بسیار کمتر است و درک فلسفی البیاتی نیز بر تفکّر شفیعی کدکنی رجحان دارد.
Hakim Omar Khayyam mathematicians, astronomers and poets called Iran Seljuk period. Although the scientific base Khayyam literary position is superior, But his reputation further by writing quatrains that in today's global reputation. Rubaiyat have been translated into many languages, living And an English translation by Edward Fitzgerald in 1859 AD. Has brought her fame in the West. Rubaiyat impact on world literature, he has become a symbol of the philosophy of the East and poet intellectuals popular. Although exact numbers are not known Rubaiyat today, but the influence of Persian poetry of Khayyam was so profound that researchers called the situation "the idea Khayyami" trend. Khayyam thought that themes like Seizing the opportunity, Khvshbashy and Randy philosophical astonishment and perplexity to the mystery of existence, emphasizing the short and the passing of time and regret it, and will take refuge in forgetfulness Bad ە in contemporary Persian poetry and Arabic is clear. In the present study, the philosophical ideas in poetry Abdul Wahhab al-Bayati, love poet Omar Khayyam, look, it's the thought of Khayyam's poetry Mohammad Reza Shafi'i Kadkani that in terms of similarities and a lot to do with al-Bayati, have been compared. The results of this study the comparative approach and interpret the content of the poet's works have been carried out show that Khayyam is less than the depth of thought, both poet and understanding of the thinking of the philosophical al-Bayati Shafi'I preferred kadkani.
Machine summary:
در تحقیق حاضر، این اندیشههای فلسفی را در شعر عبدالوهّاب البیاتی، شاعر شیفتۀ خیّام، بررسی میکنیم، آن را با شعر محمّدرضا شفیعی کدکنی که از منظر اندیشههای خیّامی شباهت و ارتباط زیادی با البیاتی دارد، مقایسه کردهایم.
محمّدرضا شفیعی کدکنی پس از ترجمۀ کتاب «آوازهای سندباد» از البیاتی که گزیدۀ پنج دفترازشعرهای شاعر است، بیشتر با خیّام و دنیای او آشنا گردید؛ چرا که البیاتی به شدّت تحت تأثیر افکار خیّامی بوده، در دو ديوان «الذي يأتي و لايأتي» و «الموتُ في الحياه» و همچنين در نمايشنامۀ منثور خود با عنوان «محاکمه في نيسابور»، کاملاً از آبشخور فلسفی خیّام سیراب گشته است (بکار، 1999 م.
امروزه در حوزة ادبیات تطبیقی مخصوصاً ادبیّات ایران و عرب مقالات و آثار شایان توجّهی به وجود آمده، امّا موضوعِ «بررسی تطبیقی اندیشههای خیّامی در سرودههای شفیعی کدکنی و عبدالوهّاب البیاتی» موضوع کاملاً تازه و نوی است و به عنوان پیشینه و ادبیّات تحقیق، از مقالات تحقیقی و علمی- پژوهشی در جنب این تحقیق به آثار زیر میتوان اشاره کرد: 1- فوزی، ن.
ذکر نام خیّام محمّدرضا شفیعی کدکنی پس از ترجمۀ کتاب «آوازهای سندباد» از البیاتی که گزیدۀ پنج دفتر از شعرهای شاعر است، بیشتر با خیّام و دنیای او آشنا گردید؛ چرا که البیاتی به شدّت تحت تأثیر افکار خیّامی بوده، در دو ديوان «الذي يأتي و لايأتي» و «الموتُ في الحياه» و همچنين در نمايشنامۀ منثور خود با عنوان «محاکمه في نيسابور»، کاملاً از آبشخور فلسفی خیّام سیراب گشته است (بکار، 1999 م.