Abstract:
با توسعه ارتباطات و شکل گیری جامعه جهانی اصولا نباید ظرفیتی برای کشورها ناشناخته مانده و مورد توجه نباشد. ظرفیت های اقتصادی گوناگون در کشورهای مختلف، دلیلی برای همکاری و در پیش گرفتن دیپلماسی فعال با تکیه بر مزیت های نسبی می باشد. شناخت ظرفیتهای بالقوه در عرصه دیپلماسی اقتصادی جمهوری اسلامی ایران در قبال کشورهای آسیای میانه یکی از فرصت های مهم برای پیشرفت اقتصادی کشور است. در همین راستا در این پژوهش به بررسی دیپلماسی اقتصادی جمهوری اسلامی ایران در آسیای میانه طی سال های ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۶ پرداخته شده است. سوال اصلی نوشتار چگونگی دیپلماسی اقتصادی ایران با کشورهای آسیای میانه از ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۶ بوده است. در مقابل برای پاسخگویی به این سوال فرضیه اصلی عبارت است از اینکه دیپلماسی اقتصادی ایران با کشورهای آسیای میانه آسیای میانه از سال ۱۳۹۶-۱۳۸۴ دارای نگاه مقطعی و کوتاه مدت و فاقد برنامه بلندمدت، مدون و راهبردی و متاثر از جهت گیری های سیاسی و غیراقتصادی بوده است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی مبتنی بر داده های کمی و مطالعات کتابخانه ای بوده است. نتیجه این پژوهش داشتن رویکرد و دیدگاه قطبی دولت های جمهوری اسلامی ایران از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۶ بوده است که منجر به داشتن نگاه مقطعی و عدم استفاده مطلوب از ظرفیت های دیپلماسی اقتصادی گردیده است.
After the collapse of the Soviet Union, the definition of security changed and terrorism was considered a threat to state security. The government of Iran and Afghanistan have been involved in the issue of terrorism and its security and political implications for many years. Meanwhile, Iran, especially Sistan and Baluchistan province, has suffered greatly from the presence of terrorist elements. As al-Qaeda and the Taliban have a relatively active presence in Afghanistan, ISIL's presence has now added to Afghanistan's security challenges and increased the security threats to Iran and Sistan and Baluchistan province. Accordingly, the present study seeks to answer the question, what security challenges will the Taliban and ISIS presence in Afghanistan have for Sistan and Baluchistan? According to the research question, our hypothesis is that the presence of Taliban and ISIS terrorist groups in Afghanistan could lead to social threats, such as changing the demographic structure, provoking Sunnis in the Balochistan region, economic threats including inter-state trade with regional countries, drug trafficking. In the political dimension, large-scale insecurity for the Iranian government and in the environmental dimension will aggravate the water crisis for the province. The research method is descriptive-analytical.
Machine summary:
در همين راستا در اين پژوهش به بررسي ديپلماسي اقتصادي جمهوري اسلامي ايران در آسياي ميانه طي سال هاي ١٣٨٤ تا ١٣٩٦ پرداخته شده است .
در مقابل براي پاسخگويي به اين سوال فرضيه اصـلي عبارت است از اينکه ديپلماسي اقتصادي ايران با کشورهاي آسياي ميانه آسـياي ميانـه از سـال ١٣٩٦-١٣٨٤ داراي نگاه مقطعي و کوتاه مدت و فاقد برنامـه بلندمـدت ، مـدون و راهبـردي و متـاثر از جهـت گيـريهـاي سياسي و غيراقتصادي بوده اسـت .
در زمينه اهميت و هم پوشاني اقتصاد و سياست نظريات مختلف از جمله ليبراليسم ، رژيم ها، کارکرد گرايي و وابستگي متقابل مطرح شده است که در اين پژوهش با استفاده از اين نظريه وابستگي متقابل به ديپلماسي اقتصادي جمهوري اسلامي ايران و کشورهاي آسياي ميانه پرداخته شده است .
با پي بردن به مطالب فوق درباره وابستگي متقابل اقتصادي و ديپلماسي اقتصادي به ارائه عملکرد دولت هاي جمهوري اسلامي ايران از سال ١٣٨٤ تا ١٣٩٦ در اين زمينه پرداخته شده است .
در زمينه روابط اقتصادي دوجانبه با توجه به ميزان دوري و نزديکي (جغرافيايي) کشورهاي آسياي مرکزي با ايران ، سطح مشترکات فرهنگي و تاريخي في مابين و سياست هاي حاکم بر اين کشورها، نحوه و ميزان همکاري با هر کدام از آنان نيز متفاوت بوده است .
همچنين در راستاي سياست هاي دولت نهم و دهم (نگاه به ساير کشورها از جمله کشورهاي شرق ) سعي در افزايش روابط تجاري استراتژيک و پايدار بوده که به علت اينکه سياست تقابلي با ساختار نظام بين المللي در پيش گرفت و همچنين کشورهاي مذکور توانايي و پتانسيل بالايي در جهت رفع نيازهاي جمهوري اسلامي ايران نداشتند، عملا ديپلماسي و روابط اقتصادي پايداري شکل نگرفت .