Abstract:
مکتب وقوع و شاخۀ مشهور آن «واسوخت»، در اوایل قرن دهم در تاریخ ادبیات فارسی جایگاه ممتازی در غزل فارسی دارد. این شیوه که حدّ فاصل میان سبک عراقی و هندی است، بیشترین تغییرات و دگرگونیها را در موضوعات شعری بعد از سبک عراقی ایجاد نمودهاست. امیرخسرو دهلوی از عارفان و شاعران نامدار پارسیگوی هندوستان، در نیمۀ دوم قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری است. با وجود اینکه او یکی از شاعران برجستۀ سبک عراقی است، اما باید وی را از پیشروان وقوعگویی در ایران به شمار آورد. سادگی زبان و بیان، واقعیت مسائل بین عاشق و معشوق از ویژگیهای برجستۀ مکتب وقوع است که در غزلیات وی نمودِ فراوانی دارد. عاشق در غزلیات امیرخسرو در این طرز بیان، ناز معشوق را نمیخرد، بلکه هنگامی که با بیتوجهی معشوق مواجه میشود، از وی اعراض میکند و زبان به گلایه و سرزنش میگشاید. تنبیه کردن و انتقام گرفتن از معشوق سنگدل، بیان روابط و حالات بین عاشق و معشوق، رویگردانی عاشق از معشوق و برعکس، تنبیه و تنزل معشوق، توجه به معشوق مذکر، وصف حالات وصال، بیان خاکساری و ذلت معشوق، بیچارگی عاشق و... از ویژگیهای غزل اوست. بر اساس دستاورد مقاله، این شاعر در غزلیات خود سوز و گداز حاصل از عشق را که از عناصر مهم در مکتب واسوخت است، در وجود خود درک کردهاست و آن را به صورت مضمونآفرینی همراه با باریکاندیشی و خیالبافی در غزلیات خود بهکار گرفتهاست.
Realism has a privileged position in the Persian poetry of early tenth century SH. This style, which is an intermediate between Iraqi and Indian styles, has brought about the greatest change in the poetic themes after Iraqi style. Amir Khusrau Dehlavi was a famous Persian-speaking mystic and poet in the second half of the seventh century and early eighth century. Although he is one of the most prominent Iraqi-style poets, he must be considered as one of the leaders of realism in Iran. His sonnets are noticeable for simplicity of language and the expression of the issues between the lover and the beloved, which are the hallmarks of this branch of realism. In his sonnets, when the lover encounters his beloved’s disregard, he does not flatter her but blames and reproaches her. The specific characteristics of his sonnets include punishment and taking revenge on the cruel beloved, expression of the relationship between the lover and the beloved, abandoning the lover, punishing the beloved, describing togetherness, expressing the baseness of the beloved and the helplessness of the lover etc. The article demonstrates that the poet has understood the heartbreak caused by love, which is one of the most important elements of this style, and has mingled it with imagination to use it as a thematic element in his poetry.
Machine summary:
با اينکه در قرن هشتم هنوز شاعران بـه سـبک عراقي شعر ميسرودند، اما اميرخسرو در بيشتر اشعار خود به وقوع گويي و گاهي به سـبک واسوخت روي ميآورد.
اميرخسرو يکي از برجسته ترين غزل سرايان اين قرن است که مصاديق مکتب وقوع و شاخه آن ، «مکتب واسوخت »، به وفور در شعر او يافت مي شود و پيرامون بيشتر موضوعات شعري، مانند توحيد، منقبت ، مرثيه ، عشق ، عرفان و...
انگيزه و علل گرايش به وقوع گويي در اشعار اميرخسرو دهلوي غزل عاشقانه در تمام دوره هاي شعر فارسي وجود دارد.
در شعر برخي شاعران سبک خراساني ميتوان اشعاري را يافت که وقوع گويي در آن وجود دارد، امـا بايـد توجـه داشت که شعر اين دوره بر اساس واقعيت ها نوشته ميشود و معشوق تا قبل از قرن ششم جايگاه والايي ندارد؛ زيرا او غلام يا کنيز شاعر است : «در اشعار رئاليستي اين دوره ، فيالواقع ، معشوق همان شاعر است و تـرک بـرده را بايـد عاشـق محسوب داشت ؛ زيرا شاعر است که به او جفا کرده است و به او (مملوک) فرمان ميدهد و حتـي او را ميآزارد» (شميسا، ١٣٨٠: ٤٤).
اميرخسـرو دهلوي شاعر اوايل قرن هشتم است و اگرچه در غزليات او ويژگيهاي سبک عراقي وجود دارد، اما برخي غزل ها را به طريق سبک وقوع و واسوخت سـروده اسـت و مـيتـوان او را پايه گذار اين سبک در زبان فارسي دانست .
غـرض از وقوع گويي و واسوخت در غزليات اميرخسرو دهلوي، بيان حالات عشق و عاشـقي از روي واقعيت است .