Abstract:
ازآنجاکه موضوع اخلاق، صفات و ملکات و رفتارهای اختیاری انسان میباشد، نوع نگاه به انسان در هر مکتب اخلاقی از مهمترین مبانی آن مکتب است که قابل بحث و بررسی میباشد. اخلاق عرفانی در کنار دیگر مکاتب اخلاقی در عالم اسلام دارای مبانی ویژ خود میباشد. ازجمله مهمترین عناصر در انسانشناسی عرفانی، قلب است. هدف این پژوهش آن است که تاثیر قلب را در اخلاق عرفانی با روشی توصیفی و تحلیلی مشخص کند. قلب هسته اصلی و شاکله وجودی انسان را تشکیل داده، که با سریان وجودی خود همه مراتب ظاهری و باطنی انسان را شامل میشود. قلب با توجه به احاطه و ظرفیت و گستردگی منحصربهفردی که دارد، میتواند تاثیر بسزایی در اخلاق عرفانی از خود برجای بگذارد. قلب با رویکردهای معرفتی، احساسی و عملی که دارد، اهمیت نقش خود را در این مکتب اخلاقی نشان میدهد.
Since the subject of morality is human traits, properties, and voluntary behaviors, the views of moral schools on man is one of the most important foundations of that school. Mystical ethics, along with other moral schools in the Islamic world, has its own foundations. One of the most important elements in mystical anthropology is the heart. Using a descriptive-analytical method, this paper seeks to analyze the effect of the heart on mystical ethics. The heart is the core of human existence, which with its existential status, encompasses all the outward and inward levels of man. Given the unique capacity and expansion of the heart, it can have a profound effect on mystical ethics. The heart, with its epistemological, emotional, and practical approaches, shows the importance of its role in this moral school.
Machine summary:
از دیگر صفات و ویژگیهای قلب انسان از منظر عارفان مسلمان آن است که قلب میتواند از همۀ مراحل نفسی عبور کند و با ورود به مراحل بالاتر که با طی طریق انجام میشود، اولاً، ظرفیت و وسعت بیشتری پیدا کرده، و ثانیاً، به اسماء الهی نیز متلبس شده و به مقام خلافت و ولایت منتهی شود.
شهود قلبی معرفتی است که میتوان با آن به معرفت اسماء الهی دست پیدا کرد، و ارزش انسان و مقام آدمیت نیز نسبت به سایر موجودات عالم بر سر همین معرفت میباشد.
از دیگر آثاری که برای معرفت قلبی میتوان بیان کرد، آن است که قلب در مقام معرفت، به این مسئله دست پیدا خواهد کرد که توحید افعالی را به خوبی پذیرفته و همه افعال را به خداوند منتهی دانسته و همه رویکردهای عالم خلقت را حکیمانه بداند.
ازجمله دلایلی که موجب شده اخلاق عرفانی را یک اخلاق سلوکی بنامیم، به دلیل همین کارکردهای احساسی قلب میباشد؛ زیرا از یک جهت احساسات قلبی محصول سیر و سلوک صعودی و باطنی بوده و از جهتی دیگر هر احساسی نیز سلوکی برای خود داشته، که به یک اندازه نیستند و آثار آن متفاوت میباشد.
بنابراین عمل قلبی عملی است که ناظر به جنبۀ باطنی انسان باشد، که به مهمترین اعمال انسانی نیز مشهور میباشد؛ زیرا همانگونه که اشاره شد، حقیقت و هستۀ اصلی انسان را قلب او فراگرفته و هر عملی که مربوط به قلب انسان باشد دارای ارزش و اعتبار بالاتری نسبت به سایر اعمال میباشد.