Abstract:
در این مقاله با رویکرد تاریخی – تطبیقی به چگونگی نقشپذیری تودهها و اقشار فرودست در سه رویداد مهم اجتماعی سیاسی ایران در قرن بیستم پرداخته میشود. با توجه به گستردگی تودهها و فرودستان در جامعه ایران در قرن گذشته و تغییرات مهم در قشربندی اجتماعی ایران به تاثیر و نقشپذیری این اقشار در روند تحولات مهم اجتماعی کمتر پرداخته شده است. این پژوهش در صدد است با تکیه بر قشربندی اجتماعی و نقش تودهها و فرودستان در سه رویداد انقلاب مشروطه، دوره ملی شدن صنعت نفت و انقلاب اسلامی به تبیین عوامل اصلی موثر در نقش آفرینی این اقشار بپردازد. پرسش اصلی مقاله این است که کدام عوامل در هر سه دوره بر حضور و نقش آفرینی این اقشار اثر داشته و با وجود این زمینهها کدام عوامل به طور خاص و مقطعی توانسته به عنوان محرک، تاثیرپذیری و مشارکت تودهها را در هر رویداد تحت تاثیر قرار دهد. نتایج پژوهش نشان میدهد: تبعیت از گروههای مسلط در جنبشها، تحریک ایستارهای احساسی و ارزشی با تاثیر عناصر کاریزماتیک، بحران اقتصادی مقطعی به عنوان محرک تودهها، بر نقشپذیری تودهها و فرودستان تاثیر مستقیمی داشته است.
This Article deals with the historical-comparative approach to the role played by the masses and sections of the people in the three major political events of Iran in the twentieth century. Given the widespread masses and descendants of Iranian society in the last century, and important changes in the social stratification of Iran, less attention has been paid to the influence and role of these strata in the process of important social changes, and research literature in this area is in short supply. This research seeks to explain the main factors influencing the role of these groups in a comparative approach to the class composition and the role of the masses and the descendant in the three events of the Constitutional Revolution, the nationalization period of the oil industry and the Islamic Revolution. This article seeks to answer the main question which factors in each of the three periods affected the presence and role of the masses and the lower classes, and in spite of which areas, which, in a particular and periodic way, have been able to act as motivating, influencing and participating in the masses Affect each event.
Machine summary:
com@m_ko٢٠١٠ مقدمه در اکثر مطالعات تاريخي و پژوهش هاي سياسي تحولات مهم بـا نگـاهي از بـالا بـه پـايين بررسي شده و آنچه که مورد توجه قرار گرفتـه نهادهـاي سياسـي حـاکم ، روابـط و کـنش هـاي گروه هاي اجتماعي خاص و نقش افراد و جريانات شـاخص بـوده اسـت و بـه نـدرت چگـونگي زيست ، دگرگوني و بسيج توده ها و همچنين جايگاه طبقات فرودست اجتمـاع در رونـد تحـولات مورد مطالعه قرار گرفته است .
در ايـن پـژوهش در چارچوب نظري طرح شده مي توان از مقايسه بين عوامل تاثيرگذار بـر نقـش تـوده هـا و اقشـار فرودست در تحولات اجتماعي مهم معاصر پي برد که آيا الگو يا زمينه هاي مشترکي در هر سـه دوره بر حضور و نقش آفريني اين اقشار اثر داشته و با وجود اين زمينه ها کـدام عوامـل بـه طـور خاص و مقطعي توانسته به عنوان محرک، تاثيرپذيري و مشارکت توده ها را در هر رويداد تحـت تاثير قرار دهد.
٢) توده ها و فرودستان در انقلاب مشروطه در اواخر دوره قاجار به واسطه تحولات عمده در دنيا و به دليل مناسبات و ارتباطاتي کـه بـه تدريج ايجاد شده بود برخي دگرگونيها در جامعه ايران در حال وقوع بود؛ اما با اين حال هنوز در ايران خبري از ظهور طبقات اجتماعي مدرن نبود.
تحرک اجتماعي سريع ايران در قرن گذشته به دلايل اقتصادي و فرهنگي باعث شد که افراد از مرزهاي مابين طبقات گذر کنند و در برخي جنبش ها همين بـه هم ريختگي طبقاتي و ايجاد گروه هاي جديد مانند لمپن ها و لوطيها در نقش پذيري تـوده هـا و طبقات فرودست تاثير بسزايي داشت .