Abstract:
موضوع تکفیر شیعه از گذشتههای دور مطرح بوده است. این تفکر در طول تاریخ برای اثبات ادعای خود دلایل زیادی را مطرح کرده است. این در حالی است که کافردانستن شیعه موضوعی اختلافی میان اهلسنت است و جمعی از علمای اهلسنت، شیعه را مسلمانانی بدعتگذار دانسته و گروهی دیگر حتی تقلید از مذهب جعفری را درست میدانند. علاوه بر این، ادله مورد استناد جریانهای تکفیری از حیث روشی و از حیث محتوایی مخدوش است. و بنابراین اصل تکفیر نادرست است. همچنین تکفیر از نظر فقهی و بر اساس مبانی فقهی اهلسنت حرام است، چرا که ادله عامه حرمت تکفیر مسلمان، بر حرمت تکفیر شیعه نیز دلالت دارد؛ حرمت سب مسلم، جواز تقلید از مذهب جعفری، مقاصد شریعت، ادله وجوب وحدت بین مسلمین و همچنین ادله حرمت سوءظن به مسلم نیز بر حرمت تکفیر شیعه دلالت دارند.
Excommunication of Shiites has long been an issue of discussion. Supporters of this view has raised many reasons over history to prove their claim. However, considering Shiites as Non-Muslims, is not the consensus of all Sunnis, and while Some of the Sunni Scholars condemn the Shiites of heresy, some others believe that Shiism is one of the Islamic Schools and even imitation of the Ja‘fari School is permitted. In addition, the reasons of Takfiri currents is not valid from the aspects of methodology as well as content. Therefore, Takfir or Excommunication is incorrect basically. Also, Takfir or Excommunication of Muslims has been considered Haram in Sunni jurisprudence. The general proofs of forbidding the excommunication of Muslims also denote forbidding the excommunication of Shiites. Forbidding the curse of a Muslim, Permission to imitate Ja‘fari School, Purposes of Sharia, proofs of the necessity of unity of Muslims as well as the proofs of forbidding suspicion towards Muslim also signify forbidding excommunication of Shiites.
Machine summary:
حتی برخی از افرادی که در کتب رجال اهلسنت به عنوان شیعه مطرح شدهاند، جزو راویان صحیح بخاری و صحیح مسلم هستند و از آنجا که حدیث صحیح، حدیثی است که توسط فرد عادل و دارای ضبط تام (دقت تمام) نقل شده باشد، اتصال سندی داشته باشد و از نظر مفهومی معلَّل و شاذ نباشد (ابنحجر عسقلانی، 1418ق، 13)، پس وقتی محدثی مانند بخاری از یک شیعه نقل میکند، یعنی: اولاً او را مسلمان میداند؛ ثانیاً اعتقادات وی را بدعت نمیداند؛ ثالثاً اگر آن سخن را هم بدعت بداند، آن را بدعتی که باعث خروج وی از اسلام بشود، نمیداند.
تذکر این نکته ضروری است که اموری چون توسل و شفاعت و اعتقاد به کرامت که به عنوان اعتقادات غلوآمیز به شیعه نسبت داده میشود و بر اساس آن شیعه تکفیر میشود، در میان دیگر فرقه های اسلامی نیز وجود دارد و آنان نیز آثار متعددی در اثبات مشروعیت توسل و اعتقاد به شفاعت نگاشتهاند و دیدگاه جریان تکفیری را نقد کردهاند.
استناد اینان به موارد ذیل بوده است: ۱- اجماع علمای شیعه بر مسلمان بودن مخالفان (همان، ۶/۵۷)؛ ۲- سیره قطعی پیامبرٌ و پیشوایان شیعه( و اصحاب و پیروان آنها در معاشرت با مخالفان به گونهای که جایی برای احتمال تقیه باقی نمیگذارد (همان، ۴/۸۳)؛ ۳- عمده ادله نجاست و تکفیر گروههایی از مسلمانان همچون نواصب اجماع است و چنین اجماعی در مورد همه غیر شیعیان وجود ندارد (همان، ۶/۵۹)؛ ۴- روایاتی که دلالت بر کفر مخالف دارد از نظر سندی قابل اثبات نیست و از نظر دلالی نیز قابل حمل بر برخی از مراتب کفر هستند که در مقابل ایمان قرار دارد و نه در مقابل اسلام.