Abstract:
سوریه از جمله کشورهای خاورمیانه ی عربی است که روند دولت- ملت سازی در این کشور تاکنون موفق
نبوده است. در این مقاله به بررسی مدلهای دولت- ملت سازی و توضیح و تبیین آنها در منطقه خاورمیانه
عربی با تاکید بر قرارداد سایکس- پیکو و سپس به واکاوی چالشهای دولت- ملت سازی و موانع پیش روی
این فرآیند در سوریه میپردازیم. پرسش اصلی مقاله این است که مهمترین چالشهای ناکامی فرآیند دولت - ملت سازی در سوریه کدامند؟ علی رغم اینکه عامل اصلی پایه ریزی این ناکامی به نقش قدرتهای استعماری) انگلیس و فرانسه (برمی گردد؛ ولی نویسنده بر این اعتقاد هست که در طول چند دهه ی اخیر آنچه که این ناکامی را تشدیدکرده در ابتدا؛ اقتدارگرایی داخلی و بعد؛ نقش قدرتهای منطقهای بوده است. نویسنده ابعاد داخلی مانند) بافت جمعیتی- مذهبی، همزادپنداری مذهبی، فساد فراگیر، توسعه ناهمگون اقتصادی، عدم شکلگیری تشکیلات نخبگان ملی، اقتدارگرایی ناپایدار و همچنین وضعیت خدمات عمومی (را بررسی خواهد کرد.
Syria is a Middle Eastern Arab state, which has had an unsuccessful performance in the Nation-State Building paradigm. This article elaborates on the Nation- State Building models and their usage in the Arab states of the Middle East with an emphasis on the Sykes-Picot Agreement. Then it delves into the challenges facing Nation-State Building process in Syria and related impediments. The main question that this article poses is: What is the most important challenges that have resulted in failure of the Nation-State Building process in Syria? The main reason for such a failure has been the role of the colonial powers (France and the UK); the researcher, however, believes that over the past few decades, the most important reason for the failure has been initially internal authoritarianism and then the role of the regional powers. The researcher focuses on internal dimensions such as population-religious structure, religious identification, comprehensive corruption, uneven economic development, non-realization of national organizations of the elites and the condition of civil services.
Machine summary:
حتي بسياري از اين کشورها با خروج نيروهاي استعماري نيز از ارثيه باقي مانده از آنان متاثر بوده اند؛ اما برخلاف موفقيت اين مدل در ايالات متحده آمريکا، در کشورهاي درحال توسعه تحت تاثير استعمار، طي چنين روند طبيعي مشکل بوده است ، «زيرا از يکسو اين جوامع براي مدت ها زير سلطه و نفوذ استعمار بودند و حتي پس از خروج از يوغ استعمار، ساختارهاي اقتصادي ، سياسي شان در وابستگي به جوامع توسعه يافته غربي بود و لذا با چالش هاي مداوم خارجي درگير بودند و از سوي ديگر براثر همين زير سلطه بودن ، از نظر جمعيتي ، قومي ، مذهبي به شدت ناهمگن بوده و از بستري مطمئن براي همگني هويتي برخوردار نبودند و حتي از آن بدتر مرزهاي بسياري از اين جوامع به طور طبيعي و مطابق با مرزهاي فرهنگي- قومي ترسيم نگشته و همين مرزسازي مصنوعي خود براي مدت ها براي اين جوامع چالش زا بوده و در آينده نيز خواهد بود» (قوام و زرگر،١٣٨٩: ٢٢٦)؛ بنابراين مي توان نتيجه گرفت که در بسياري از اين کشورها حضور استعمار سبب شده است که روند دولت - ملت سازي به صورت طبيعي و بر اساس الزامات زمان و شرايط داخلي سپري نشود و مرزهاي جغرافيايي به صورت کاملا مصنوعي و تحت قيادت استعمارگران شکل بگيرد.
(رجوع شود به تصویر صفحه) Source: The world bank group, population, accessed january 18, 2015 از اين مقدار، اعراب بيش از ٩٠ درصد جمعيت سوريه را تشکيل مي دهند و در ميان کمتر از ١٠ تا ١٥ درصد مابقي ، کردها با حدود ٥ درصد بزرگ ترين اقليت قومي اين کشور را تشکيل مي دهند و بايد اشاره کرد اکثر کردها سني مذهب هستند (٢٠١١ Syria, Minority Rights Group, October).