Abstract:
برخی از روشنفکران مسلمان در تلاشاند تا با قرائتی جدید از دعوت نبوی بین دیدگاههای لیبرالیستی و دعوت نبوی سازش و هماهنگی برقرار سازند. ایشان برای دستیابی به این هماهنگی به چنین نظریهای توسل جستهاند که:اگر پیامبر در عصر ما ظهور میکرد،بدون دست زدن به کثیری از اشکال زندگی امروزین،محور و کانون معنوی جدیدی برای زندگی ایجاد مینمود.یعنی، با قبول عرف عصر،از مردم میخواست تا حیاتشان را به کانون معنوی دین معطوف کنند.
نویسنده برای اثبات ادعای خود به این مطلب که 99 درصد احکام اجتماعی اسلام امضاییاند،و در جامعهی عربی سابقه داشتهاند،تمسک جسته است. اما اینکه این باور،اولا،«چه اندازه قابل دفاع است؟»و ثانیا،«آیا چنین قرائتی از دعوت نبوی پارادوکسیکال نخواهد بود؟»،شاسیتهی نقد و بررسی است.
Machine summary:
"ساختارشکنی اگر از نویسندهی مقاله پرسیده شود:«این همه مخالفتها به سبب چیست؟»،اگر بپذیریم که پیامبر صلی الله علیه و اله احکام اجتماعی آن جامعه را آنگونه که نویسنده معتقد است پذیرفته و لازمهی آن این است که ساختار اجتماعی جامعه دست نخورده باقیمانده و خواهد ماند؛پس چه توجیهی برای این همه مخالفتها آن هم با این همه شدت باقی میماند.
صاحبان انواع منافع و مصالح به عرصه آمدند و پیغمبر صلی الله علیه و و اله را درگیر کردند و ایشان هم از مواجهه با این کشمکشها نگریخت و چنین بود که اسلام در تکون تدریجی خود با سیاست آمیخته شد و موضعگیریهای سیاسی کرد و پیامهایی هم برای بعد باقی گذاشت(همان).
نقد و بررسی بخش دوم ادعای نویسنده باتوجه به آنچه در بخش دوم در معنی و مفهوم لیبرالیسم از منظر نویسندهی مذکور و برخی دیگر از اندیشمندان غربی گفته شد،چگونه میتوان با این پارادوکس کنار آمد؟به تصریح خود نویسنده،جامعهی لیبرال جامعهای است که آزادی،که یکی از ارکان مهم این جامعه به شمار میآید،آزادی از ولایت الهی است.
ب)در چنین شرایطی پیامبر اعظم اسلام صلی الله علیه و اله پا به عرصهی وجود نهاد و با تعالیم وحیانی،نظام جاهلی را هدف قرار داد و فرهنگ آن را با تمامی زیر ساختهایش به چالش طلبید،و در نتیجه در بیست و سه سال دعوت خود بسیاری از عادات و سنتهای جامعهی آن روز را متلاشی نموده و درپی این دگرگونی اساسی جامعهای نوبنیاد با فرهنگی جدید و ارزشها و هنجارهایی متفاوت بنا نهد."