Abstract:
از پیامدهای منفی مدرنیسم و اتکا به معرفتشناسی مدرنیته، جسدانگاری طبیعت مادّی است. انسان مدرن در این نزاع سود و بقا، نهتنها به تقابل با همنوع خود پرداخته که طبیعت را بهعنوان یکی از موانع انتفاع خویش تخریب میکند. در میان تلاش اندیشمندان حوزههای مختلف، بازخوانی اندیشههای شاعران و هنرمندان عارفمسلک میتواند راهبردی فرهنگی و معرفتی برای بازنگری در چنین بحران معرفتی در قبال محیط زیست باشد. این پژوهش به شیوة توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر رهیافت هرمنوتیکی با رویکردی بازخوانشی، اساس نظام فکری نعیم فراشری، شاعر بزرگ فارسیگوی آلبانی، را در باورداشت شعور کیهانی و جاندارانگاری جهان هستی واکاوی کرده است تا از این منظر به بازنمایی گزارههای بنیادین گفتمانی در جهانبینی و سبک شاعرانة وی بپردازد. از نتایج پژوهش برمیآید که نعیم فراشری با الهام از اصول معرفتشناسانة عرفان و تصوف ایرانی- اسلامی و بهرهمندی از نظام فکری و هنری شعرای نامدار ایرانی، مانند عطار و مولوی در دیوان اشعار خود، به کمک استعارههای مفهومی، مانند «طبیعت، انسان و انسان طبیعت است»، با رویکردی پربسامد به خطاب دیالکتیک جاندارانگارانه با هستی پرداخته است.
A negative outcome of modernism or relying on modernist epistemology is to suppose material nature as a dead body. Modern human, while struggling to benefit and survive, not only fights with fellow human beings, but also ruins nature as is one of his obstacles. Among attempts of scholars in different domains, to concern such an epistemic crisis about nature, a review on the thoughts of mystic poets and artists can be beneficial culturally and cognitively. This research, using a descriptive-analytic method and relied on hermeneutic approach which tries to have a review on the intellectual system of Naeem Farasheri, the great Albanian Persian poet. The research, studies his thought about the beliefs of cosmic sense, and imagining the universe as an alive creature, to represent basic discourse propositions of his world-view and poetic style. The results of the research show that Naeem Farasheri, inspired by epistemological principles of Iranian-Islamic Mysticism and Sufism, and benefiting from intellectual and artistic system of Iranian great poets, such as Rumi and Attar, who uses conceptual metaphors like, “nature is human, and human is nature” and frequently addresses the universe as an alive creature.
Machine summary:
بنـابراين ، جسـتار حاضـر تـلاش مـيکنـد بـا تمرکـز بـه يکـي از محـوريتـرين انديشه هاي نعيم فراشري با تکيه بر ديوان شعر او، به معرفي بيشتر جهان بينـي ايـن شـاعر بزرگ آلبانيايي بپردازد؛ کسي که در گسترش زبان فارسي در آلباني، بيش از هر شاعر ديگر نقش داشته است .
عبدالله رجبي يکي از آن پژوهشگران است که در پايان نامۀ کارشناسـي ارشـد خـود بـا عنـوان «نعـيم فراشري و ادبيات فارسي» (١٣٨٧) به معرفي نعيم فراشـري پرداختـه ، همچنـين از رسـالۀ دکتري خود را با عنوان «بررسي و تحليل تأثير زبان و ادبيات فارسي بر زبـان و ادبيـات آلبانيايي» (١٣٩١) دفاع کرده اسـت .
گذري بر زندگي و سرچشمه هاي انديشۀ نعيم فراشري از يک سو، بيش از نيم قرن پيش ، مجموعه هايي از ادبيات فارسي همچـون بوسـتان و گلستان سعدي، گزيده اي از شاهنامه فردوسي و رباعيات خيام در سرزمين بالکـان بـه شکل خودجوش ترجمه و چاپ شده اند و از ديگر سو، از سال ها پيش ، «اسلام ، قبـل از تصرف بالکان توسط عثمانيها به اين منطقه راه يافته بود و مبلغان فرق مختلف صوفيه ، مانند مولويه ، نقشبنديه و بکتاشيه ، زمينۀ اسلام گرايي را فراهم کرده بودند و در ادامه بـا تصرف بالکان توسط عثمانيها گـرايش بـه اسـلام ، شـدت بيشـتري يافـت » (طـاهري و هاشمينسب ، ١٣٨٩: ٤٤-٤٥).