Abstract:
غالب پژوهشها پیرامون چگونگی شکلگیری تمدن به فرایند تکاملی ارتباطات، امتیازات و اختراعات بشری متمرکز شدهاند؛ درحالیکه بیشتر تمرکز علامه جعفری، بررسی حالات روحی است که انسانها را به سمت تمدنسازی، سوق میدهد؛ لیکن وی نظام واحدی در این باب ارائه نمیدهد. این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی اندیشه علامه جعفری میپردازد تا تعاملی را که میان حالات روحی صیانت ذات، آزادی، اختیار و قدرت، در فرایند تمدنسازی برقرار میشود، بهصورت نظاممند معرفی کند و میزان تأثیر مؤلفههای نفسانی در پیریزی تمدن مورد مطالعه قرار دهد و این نتیجه حاصل میآید که انسان در مسیر رشد و تکامل با تعدیل مثبت صیانت ذات، آن را از حالت خودمحوری خارج میکند. در این حالت با تعدیل آزادی و تبدیل آن به اختیار، روابط عالی میان انسانها را هدف قرار میدهد و با بهکارگیری قدرت در این راستا، بهتدریج نمودهای تمدنی شکل مییابد و پروسه تمدن پیریزی میشود.
Most studies have focused on the issue of how civilization was shaped from the evolutionary process of human communication, privileges, and inventions aspects; while Allameh Jafari has mostly focused on examining the mental states that lead human beings to make a civilization; however, he does not provide a single system in this regard. This research examines Allameh Jafari's thought in a descriptive-analytical way to systematically introduce the interaction that takes place among the spiritual states of essence protection, freedom, authority and power in the process of making a civilization. It also studies the extent to which the carnal components are effective in the making of a civilization. The results show that man, in the path of growth and development, removes it from the state of self-centeredness by positively modifying the preservation of nature. In this case, by modifying freedom and making it voluntary, it aims at the excellent relations between human beings, and by using power in this direction, civilizational manifestations are gradually formed and the process of civilization is initiated.
Machine summary:
اين پژوهش با روش توصيفي ـ تحليلي به بررسي انديشه علامه جعفري ميپردازد تا تعاملي را که ميان حالات روحي صيانت ذات، آزادي، اختيار و قدرت، در فرايند تمدنسازي برقرار ميشود، بهصورت نظاممند معرفي کند و ميزان تأثير مؤلفههاي نفساني در پيريزي تمدن مورد مطالعه قرار دهد و اين نتيجه حاصل ميآيد که انسان در مسير رشد و تکامل با تعديل مثبت صيانت ذات، آن را از حالت خودمحوري خارج ميکند.
ازاينرو اين پژوهش از تحليل انديشههاي وي، بهدنبال طرح يک نظام فلسفي ميان اين مؤلفهها و چگونگي چينش و تأثير و تأثرات آنها در فرايند تمدنسازي است و درصدد پاسخ به اين پرسشها در نظام فکري علامه جعفري است: ـ چه رابطهاي ميان حالات نفساني و رواني انسان و تمدن قابل طرح است؟ ـ چه حرکات و تحولاتي درون نفس انسان براي ايجاد تمدن رخ ميدهد؟ چه تعاملاتي ميان اين حالات نفساني براي پيريزي تمدن صورت ميگيرد؟ نگرش انسانمحورانه به چيستي تمدن پيش از ورود به بررسي مسائل مذکور، ضرورت دارد تا ديدگاه علامه جعفري درباره چيستي تمدن و تفاوت انديشه او با انديشههاي ديگر، مورد تحليل قرار گيرد تا مشخص شود نگاه وي به تمدن، صرف جامعه پيشرفته ـ که آثار تمدني در آن جلوه ميکند ـ نيست تا اين گمان پيش آيد که بسياري از مباحثي که وي در مؤلفههاي نفساني براي ايجاد تمدن مطرح ميکند، سببيت و تأثيري در پيدايش تمدنها ندارد.
البته چنانکه انسان ميتواند قدرت را در جهت سازندگي و به فعليت رساندن استعدادهاي انساني در پيشبرد حيات فردي و اجتماعي بهکار گيرد، ممکن است آن را در جهت تخريب و ويراني حيات بشري بهکار گيرد؛ بنابراين با وجود اينکه قدرت يکي از مؤلفههاي نفساني در شکلگيري تمدن است، ولي صرف سيطره قدرت را نميتوان تمدنساز دانست، بلکه نيازمند تعديل است؛ ازاينرو براي فهم چگونگي عامليت قدرت در بنيان تمدن، بايستي نحوه تعديل آن مورد مطالعه قرار گيرد.