Abstract:
در تاریخ فلسفه، کمتر استدلالی است که همچون برهان وجودی نظر متفکران را به خود جلب کرده باشد. گراهام اُپی، فیلسوف دین معاصر استرالیایی، خداناباوری است که با بررسی انواع برهانهای وجودی، کوشیده است نقاط ضعف آنها را بنمایاند. در این پژوهش، در پیِ پاسخ به این پرسش هستیم که اُپی چگونه برهان وجودی را صورتبندی کرده است و انتقادهای وی بر هر یک از این صورت بندیها چیست؟ هدف این نوشتار آن است که با روشی تحلیلی، ردهبندی و انتقادهای اُپی بر برهانهای وجودی را تبیین نماید. یافتههای پژوهش نشان میدهد که روایتهای متعددی هستند که ذیل عنوان برهان وجودی قابل دستهبندیاند. از نظر اُپی، ویژگی اصلی این استدلالها آن است که باید پیشینی باشند تا تحت عنوان برهان وجودی قرار گیرند. عامترین انتقادهای اُپی بر این ردهبندیهای هشتگانه، مصادره به مطلوببودن، ارزش معرفتی نداشتن، انکار وقوع تناقض در فرض نبود خدا در خارج و عدم تصور موجودی با اوصاف لایتناهی میباشد. نتایج برگرفته از تحقیق آن است که با توجه به چالشهای فرا روی برهانهای وجودی برای اثبات وجود خداوند، اینگونه استدلالها، تواناییهای مورد انتظار از یک برهان اثبات وجود خدا را برآورده نمیسازند؛ هرچند که الحاد اُپی و تصور وی از وجود و اوصاف خداوند قابل پذیرش نیست.
In the history of philosophy, very few arguments have grabbed the attention of intellectuals as strongly as ontological arguments have. Graham Oppy, the contemporary Australian philosopher of religion, is an atheist who has considered different versions of ontological arguments in order to uncover their weakness. In this paper, we deal with how Oppy has formulated ontological arguments and what his objections to them are. The paper deploys an analytic method in order to elaborate Oppy’s classification and objections. It turns out that there are several versions of what might be called the “ontological” argument. For Oppy, these arguments are characterized by a priority. The most general objections leveled by Oppy at his 8 versions of the argument consist in: question begging, lack of epistemic value, denial of possible contradictions in case God does not externally exist, and inconceivability of an entity with infinite attributes. We conclude that given challenges of ontological arguments for the existence of God, they fail to serve as arguments for God, although Oppy’s atheism and his conception of God and His attributes are not acceptable.
Machine summary:
نتایج برگرفته از تحقیق آن است که با توجه به چالشهای فرا روی برهانهای وجودی برای اثبات وجود خداوند، اینگونه استدلالها، تواناییهای مورد انتظار از یک برهان اثبات وجود خدا را برآورده نمیسازند؛ هرچند که الحاد اُپی و تصور وی از وجود و اوصاف خداوند قابل پذیرش نیست.
با توجه به این ویژگیها، اگر تقریری هیچیک از این سه ویژگی را نداشت، برهان وجودی بهشمار نمیآید، وی گاهی نیز میگوید که باید حداقل پیشینی باشد و سپس بر اساس گامهای منطقی از مفهوم خدا به وجود خدا برسد (Oppy, 1995, p.
اُپی میگوید اینکه «من وجود دارم» بهطور پیشینی قابل پذیرش است تا مفروضات ریاضی قابل پذیرش باشد، اما اینکه «من» نیز بهطور پیشینی قابل شناخت باشم را پیشفرض نمیدارد و اساساً نمیتوان خدا را «کُلی» در نظر گرفت که همه اشیا بخشی از آن هستند و اساساً تمسک به چنین برهانهایی از دایرۀ برهان وجودشناختی خارج است (Oppy, 2006, p.
انکار وقوع تناقض در فرض عدم وجود خداوند در خارج طرفداران برهانهای وجودی معتقدند زمانیکه مجموعهای از ویژگیهای مثبت را به خداوند نسبت میدهیم، باید وجودِ ضروری نیز داخل این مجموعه قرار گیرد تا استدلال موفق باشد Oppy, 2019a)).
ضرورت منطقی در برهانهای وجودی را میتوان با توجه به مفهوم خداوند به او نسبت داد؛ زیرا خداوند به موجودی که برترین کمال است و برتر از او قابل تصور نیست، تعریف میشود؛ ولی این امر ضرورت هستیشناسانه را اثبات نمیکند.