Abstract:
« کوروش » خامنشی از نامدارترین شخص ی تهای تار یخی ایران زم ین است که جریان های فرهنگی و علمی معاصر، سیمای متفاوت و متناقضی از وی ارائه کرد هاند؛ گروهی او را بسان فرستادۀ آسمانی ستوده و اسطورۀ نجات و نجابتش خوانده و گروه دیگر او را پادشاهی جلاد و خو نریز و اسطورۀ سفاکی و شرارتش دانست هاند. بازشناسی زمینه ها و علل رفتار متضاد یاد شده، مسئلۀ اصلی این مقاله است . مقالۀ پیش رو با استفاده از شیوۀ توصیفی تحلیلی توانسته در زمینۀ تار یخ نگاری، نقش یهود و تاریخ نگاران یونانی و در زمینۀ سیاسی، نقش مشروعیت سازی برا ی سلسله های پادشاهی و نقش انگیزه های دین ستیزانه را مورد بررس ی و نقد قرار دهد و نقش زمینه های یاد شده را در اسطوره سازی از اولین پادشاه هخامنشی بازنمایی کند؛ امر ی که می تواند ضمن بی اعتبار کردن دست آویزهای افراط گرایان، زمینه های تفریط در این مسئله تاریخی را زایل سازد.
Machine summary:
این وضعیت ادامه داشت تا آنکه در دورۀ قاجار نگاشتههای مستشرقان که از کتابهای یونانی و رومی متأثر بود نیز بر منابع یاد شده افزوده گشت و به اندک زمانی نام سلسلههای باستانی و پادشاهان آن دوران که تا آن زمان کمتر به آنها پرداخته شده یا نامی از آنان در میان نبود؛ در آثار نویسندگان ایرانی پدیدار گردید.
با توجه به منابع یاد شده، میتوان ادعا کرد که کوروش با هر نوع نگرشی نسبت به او، پادشاهی نامآور است که نام ایران و ایرانی را در جهان بلند آوازه کرده است؛ اما در این مورد رویکرد واحد و یگانهای وجود ندارد و به نظر میرسد به سبب حب و بغضهای فرهنگی و سیاسی در بازشناسی این چهرۀ تاریخی، تحقیقات مرتبط با این مسئله از مسیر اعتدال خارج و به سمت افراط و تفریط کشیده شده است.
با این حال باید به این نکته اذعان کرد که ذکر نام کوروش در کتاب مقدس یهودیان، نمیتواند دلیلی بر نیک نامی او باشد؛ زیرا همانطور که گفته شد، یهود فقط دربارۀ کوروش چنین سخن نگفته، بلکه شیوۀ آنان است که هر آنچه را به سود خود باشد، تقدیس میکنند و عیبها و پلیدیها را نادیده میانگارند؛ چنانکه در بخشهایی دیگر از عهد عتیق (کتاب مقدس، کتاب اشعیا: باب ۱۴، جملات ۲۲ و ۲۳ و کتاب ارمیا: باب ۲۵، جمله ۱۲)؛ ظلم کوروش بر حاکمان و مردمان بابل را نقل میکنند.