Abstract:
چکیده: نظریه اسفار اربعه عرفانی یکی از جامعترین تقریرات صورت گرفته از سلوک عملی است. هرکدام از این چهار سیر دارای تاثیراتی عملی و بعضا خودآگاه و ناخودآگاه در زندگی سالک است. این تاثیرات موجب انگیزشها و هیجاناتی در ذهن و عمل سالک است که براساس فلسفه پدیدارشناسی در مراحل مختلف احوال و اقوال او قابل شناسایی است. یکی از مهمترین تاثیرات و پدیدارهای این اسفار، انواع مختلف سکوت و انزوا از خلق و در مقابل آن گفتن و خروشیدن در خلق، در سیری دیگر است که میبایست براساس نشانهیابی آنها در زندگی سالک، تمایز داده شوند. مولوی یکی از بهترین نمونه عرفایی است که در سلوک خود هم دچار سکوت و خاموشی و هم دچار هیجانات روحی سرایش و گفتار بوده است. این جستار در پی تبیین علل و ارتباط این نوع از متناقضنمایی سکوت و گفتار در احوال او براساس پدیدارشناسی اصول اسفار اربعه است.
Machine summary:
آنکه گویند اولیا در که بوند تا ز چشم مردمان پنهان شوند پیش خلق ایشان فراز صد که اند گام خود بر چرخ هفتم مینهند (مثنوی، د٣، ابیات ٤٢٥١-٤٢٥٠) دربارٔە تبیین و توجیه حالات و تقریرات عرفا براساس اصول اسفار اربعه تاکنون تحقیقی انجام نگرفته است ، اما درخصوص تبیین سکوت و میل به گفتار در احوال مولوی به غیر از شرح های مشهور مثنوی که رویکردی تاریخی و متن محور دارند میتوان به جستارهایی اشاره کرد که هرکدام دلایل خاصی را از اصول تفسیر هرمنوتیکی گرفته تا رویکردهای ادبی و عرفانی، برای آن تبیین میکنند.
در میان جستارهای ادبی معاصر موارد ذیل مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند: استفاده ابزاری از سکوت در فعال سازی و تأثیر بر مخاطب (حیدری، رحیمی؛ ١٣٩٤)، صفت یابی و تحلیل آماری- وصفی سکوت در دیوان شمس و مثنوی (یوسفی، ١٣٨٨)، «برهم زدن ضرب آهنگ و وزن در شور هیجان و تبدیل آن به ناموزونی و سکوت » (مصفا، ١٣٥٢)، «تحلیل هرمنوتیکی عوامل متن محور مخاطب محور و گوینده محور در تأخیر دفتر دوم مثنوی» (روحانی، ١٣٩٠)، بررسی خاموشی و زبان مولوی از دیدگاه زبانشناسی (تقوی، ١٣٨٤)، تحلیل صفتی (ابوالقاسمی، ١٣٧٩)، به سکوت رفتن مولوی در آشنایی با شمس (استاجی، ١٣٨٩)، مواردی در فضیلت خاموشی در سلوک از دیدگاه مولوی (کسمایی، ١٣٦٥)، تمایز دو نوع سکوت عابدانه و عارفانه (ملک ثابت ، ١٣٨٠)، تحلیل خاموشی عرفانی و تعلیمی و آفات زبان از دیدگاه مولوی (یلمه ها، ١٣٩١).