Abstract:
مسئله این مقاله، رابطه فضای اجتماعی و عملکرد پارلمان در ایران (1359-1395) است. پارلمانها ضمن برخورداری از وجوه نهادی و ماهیت ساختاری، گروهبندیهای متشکل از نمایندگان هستند که هرکدام با نیروهای اجتماعی و کانونهای قدرت سیاسی نسبتی دارند. عملکرد پارلمانها نیز برآیندی از مواضع این نیروها و گروهبندیهای اجتماعی و ملاحظات کانونهای قدرت سیاسی است. پرسش این پژوهش این است عملکردهای قانونگذاری و نظارتی پارلمان در ایران پس از انقلاب چه رابطهای با فضای اجتماعی داشته است؟ برای پاسخ به این پرسش، با بهرهگیری از نظریه تمایز «پیر بوردیو» که بر مفاهیم «فضای اجتماعی»، کنش، میدان، سرمایه و عادتواره استوار است و با استفاده از روشهای تحلیل مضمون و تحلیل محتوای کیفی، عملکرد 9 دوره مجلس شورای اسلامی و نسبت آن با روند تحولات فضای اجتماعی در فاصله سالهای 1358 تا 1396 بررسی شد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که ویژگیهای چندلایه قدرت سیاسی، صفبندیها و منازعات مستمر در میدان سیاست و تمایزات و تعارضات پیچیده و فزاینده در فضای اجتماعی در درون پارلمان منعکسشده و گروهبندیهای درون پارلمان را به بازنماییهایی اغلب متغیر از ترجیحات و اولویتها در حوزههای قانونگذاری و نظارت کشانده است. همچنین نمایندگان و گروهبندیهای پارلمانی نیز تمایلات و ملاحظات شخصی و گروهی خاص خود را در قالب ترجیحات محلی و یا ملی در پارلمان پیگیری کرده و کمابیش تحقق بخشیدهاند. همچنین بر مبنای یافتهها به الگوبندی از فضای اجتماعی رسیدیم که نشان داد در جمهوری اسلامی ایران، فضای اجتماعی نامتقارن اصل و متقارن استثناست. این وضعیت با سرشت ایدئولوژیک و رانتی دولت مرتبط بوده است.
The purpose of this article is the relationship between social space and the practice of parliament in Iran (1974-1959). Parliaments are also groups of representatives, each having a relationship with social forces and political power centers . The practice of parliaments can be seen as a reflection of the positions of these forces and social groupings and considerations of the centers of political power. The question in this research was what is the relationship between the legislative and oversight functions of parliament and social space in Iran after the revolution? To answer this question, using Pierre Bourdieu's theory of distinction, which is based on the concepts of 'social space', practice, field, capital and habitus, and using thematic and content analysis methods, the practice of the representatives ninth term of the Islamic Assembly and its relation to the process of developments social space between 1359 - 1395 was examined. The findings show the multilayered features of political power and continuous classify and struggles of the political field and the complex and increasing distinctions and conflicts in the social space reflected within parliament and has led intra-parliamentary groupings to frequently changing representations of preferences and priorities in the legislative and oversight areas. representatives and parliamentary groupings have pursued their local or national preferences in parliament. we came to a pattern of social space that showed in the Islamic Republic of Iran, the asymmetric social space is popularity and symmetric exception. This has been linked to the ideological and nature of rentier state.
Machine summary:
پرسش اين پژوهش اين است عملکردهاي قانون گذاري و نظارتي پارلمان در ايران پس از انقلاب چه رابطه اي با فضاي اجتماعي داشته است ؟ براي پاسخ به اين پرسش ، با بهره گيري از نظريه تمايز «پير بورديو» که بر مفاهيم «فضاي اجتماعي »، کنش ، ميدان ، سرمايه و عادت واره استوار است و با استفاده از روش هاي تحليل مضمون و تحليل محتواي کيفي، عملکرد ٩ دوره مجلس شوراي اسلامي و نسبت آن با روند تحولات فضاي اجتماعي در فاصله سال هاي ١٣٥٨ تا ١٣٩٦ بررسي شد.
در ميدان مجلس هشتم ، علاوه بر دو فراکسيون عمده اکثريت اصول گرايان و اقليت اصلاح طلبان ، گروهي از نمايندگان اصول گرا در قالب فراکسيون هاي ديگري ازجمله انقلاب اسلامي از فراکسيون اکثريت متمايز شدند و اين تمايز بيشتر در قالب حمايت يا مخالفت از دولت شکل گرفت ؛ اما منازعه دوم (درون اصول گرايان ) و سوم (ميان انقلابيون قديمي با نسل جوان انقلابي ) در انتخابات رياست جمهوري سال ١٣٨٨ عينيت و شدت بيشتري يافت هرچند در انتخابات رياست جمهوري در سال ١٣٨٤ نيز علني شده بود.
براي نمونه بررسي مشروح مذاکرات ادوار ٩ گانه مجلس شوراي اسلامي نشان ميدهد مواضع نمايندگان در ميدان هاي قدرت ، سياست ، انتخابات ، موضع گيري آنان را حول تمايز بندي هاي دوگانه انقلابي و ضدانقلابي، مذهبي/غيرمذهبي، افراطي/ ليبرال ، سرمايه دار و اصلاح طلب ، اعتدال گرا /دلواپس در مجلس پيش ميبرد و اين موضع گيريها تمايزات فضاي اجتماعي را عينيت ميبخشد.