Abstract:
فریقین درباره کثرت مناقب امیرالمؤمنین اتفاق نظر دارند و بیشتر مسلمانان، صدور صدها روایت پیامبر اسلام درباره آن حضرت را انکار نمیکنند. هر چند غالب اهل سنت، درباره تفسیر برخی از آن روایات با شیعیان اختلاف نظر دارند و دلالت آنها را بر امامت بلافصل آن حضرت نمی پذیرند، با این حال، افراد اندکی بهدلیل تعصبات خاص، به انکار برخی از فضایل مزبور پرداختند که ابنتیمیه حرانی، بنیانگذار اندیشه سلفیگری، از معروفترین آنهاست. وی علاوه بر انکار درستی غالب روایات مربوطه، سعی بلیغ دارد تا پیشینیان را در انکار مهمترین فضایل امیرالمؤمنین با خود همنظر نشان دهد. سؤال مهم این است که آیا ادعاهای وی مبنی بر اتفاق نظر بین دانشمندان در دیدگاههای مزبور صادق است؟ این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی، به موضوع پرداخته و با تکیه بر منابع معتبر اهلسنت، نادرستی ادعاهای یادشده را اثبات کرده است.
Machine summary:
حتي اگر فرض را بر اين بگيريم كه سند همه اين روايات ضعيف باشند، باز هم بر مبناي ابنتيميه و ديگران، نزول آيه درباره اميرمؤمنان7 قطعي است؛ زيرا وي درباره روايتي ديگر كه با چندين سند نقل شده ميگويد: تعدد الطرق وكثرتها يقوّى بعضها بعضا؛ زيادى وتعدد راههاى نقل حديث، باعث ميشود تا برخى، برخى ديگر را تقويت كند كه خود، زمينه علم به آن را فراهم مىكند، اگرچه راويان آن فاسق و فاجر باشند؛ حال چگونه خواهد بود حالِ حديثى كه تمام راويان آن، افرادِ عادلى باشند كه خطا واشتباه هم در نقلشان فراوان باشد؟ (ابنتيميه، ۱۴۲۶، ج18، ص26) بر اين مبنا، چنانچه خبر واحد و روايتي در فقه يا اعتقادات داراي ضعف باشد، ولي صحابه، تابعان و دانشمندان متعددي بر آن اعتماد کنند و به نقل آن و يا عمل به مضمون آن بپردازند و عمل و نقل آنها از طرق گوناگون به دست ما برسد، همين کثرت طرق، زمينه اعتماد و علم به صحت روايت را فراهم مينمايد که در اصطلاح از آن به «انجبار ضعف سند به عمل اصحاب» هم تعبير ميشود؛ چنانکه مناوي بعد از نقل روايتي ميگويد: در طريق روايت، محمد بن محيصن کذاب وجود دارد.
(همان، ج7، ص391) نقد و بررسي اين حديث، از احاديث معتبر نزد فريقين است و بزرگان اهلسنت، با اسناد مختلف آن را روايت نموده و آشکارا آن را صحيح دانستهاند، مثلاً برخي روايت کردهاند که پيامبر اکرم9، به خالدبنوليد که به انتقاد و در حقيقت سعايت از اميرالمؤمنين7 پرداخته بود، فرمودند: دعوا علياً، دعوا علياً، انّ علياً منّي و انا منه، و هو وليّ کل مؤمن بعدي؛ رها کنيد علي را!