Abstract:
از روزگاران کهن کتابهایی دربارۀ شاعران فارسیزبان نوشته شده که هریک مقداری اطّلاعات زندگینامهای و گاهی نیز چند شعر از هر شاعر بهدستدادهاند. در نگاه نخست، اغلب مطالب این کتابها کاملاً معتبر بهنظرمیآید، ولی اگر دقیق و نقّادانه نگریسته شود، نمونههای فراوانی از تناقضات این نوشتهها یا اختلافات فراوانشان با یکدیگر آشکار میشود؛ بنابراین بهتر است محقّق با رجوع مستقیم به اشعار خود شاعر، مطالب صحیح را از میان گفتههایش بیرون بکشد. یکی از شاعران توانای پارسیگو، سوزنی سمرقندی است. دانشگاهیان او را بیشتر به هزلیّاتش میشناسند و به همین دلیل کمتر به او پرداختهاند. در این مقاله کوشش شده است برخی مطالبی که شرححالنویسان دربارۀ سوزنی گفتهاند، با استناد به گفتههای خود او ارزیابی شود و بهعلاوه برخی ابهامات و تردیدهای پژوهشگران معاصر دربارۀ زندگی وی، با شیوهای استدلالی تا جای ممکن برطرف شود. ازاینمیان، چهار موضوع بررسی شده است: زمان تولّد و وفات شاعر، توبۀ او در پیری و مذهب وی. در پژوهش حاضر نتیجه گرفته شده که سوزنی در میان سالهای ۴۷۶ـ۴۸۶ق زاده شده و در ۵۶۹ق درگذشته است. بهاحتمال قوی حنفیمذهب بوده و تا اواخر عمر نیز هزلگویی و مدیحهسرایی را رها نکرده است؛ هرچند از میانۀ عمر دربارة هزلیّات خود و مدایحی که برای صاحبان زر و زور سروده، پشیمانی نشان داده است.
Since old times, many books have been written about Persian poets, providing biographical information about them. At first glance, most of the materials seem to be completely valid, but when examined precisely and critically, plenty of contradictions and differences arise. Thus, it is a better idea for researchers to refer directly to the poems to extract correct information. One of the greatest Persian-speaking poets is Suzani Samarqandi. Academicians know him mostly for his obscene literature. Therefore, they have not paid enough attention to him. This essay is an effort to evaluate some biographical materials about Suzani based on his own words. It also tries to dispel some doubts and uncertainties of contemporary researchers about his life — regarding his date of birth and death, his repentance in old age, and his religion. It demonstrates that Suzani was born between the years 476-486 AH and died in 569 AH. He most probably followed the Hanafi School. Moreover, he most probably did not stop writing obscene literature and panegyrics until the end of his life. From his mid-life on, however, he expressed regrets about his obscene literature and the eulogies he had written for the people in power.
Machine summary:
اوّل فروردين در سال ٥٦٧ق به ١٦ رجب و در سال ٥٦٦ق به ششم رجب و در سال ٥٦٨ق به ٢٧ رجب ميافتد؛ چون تاريخ ٥٦٢ق که صاحب مجمع الفصحاء براي وفات سوزني ذکر کرده ، مقدّم بر سال هاي ٥٦٦ـ٥٦٩ق ميشود که تواريخ احتمالي سرودن اين قصيده است ، احتمال صحّت گزارش تقيالدّين کاشي و دولت شاه سمرقندي که وفات او را در ٥٦٩ق دانسته اند، بيشتر است (همان ).
علاوه براين ، قرينۀ ديگري نيز در ديوان سوزني ديده ميشود که البتّه بنا بر آن نميتوان سال ٥٦٢ق را براي وفات شاعر با قطعيّت رد کرد، ولي براي تکميل بحث ذکر ميشود؛ شاعر يکي از قصايد خود را با مطلع زير سروده است : آمد خجسته موسم قربان به مهرگان خون ريزِ اين به هم شد با برگ ريز آن (سوزني، ١٣٤٤: ٢١٥) شايد در اين بيت ، منظور از «مهرگان »، فصل خزان است ، نه جشن مهرگان ؛ زيرا شاعر در بيت ديگري از اين قصيده گفته است : عيــد و خـــزان مـوافق يکديگـر آمدنـد خلق انــد از مــوافقت هــر دو شادمـان (همان ) البتّه اين سؤال پيش ميآيد که چرا بايد تقارن عيد قربان و فصل پاييز باعث شادماني خلق شود؟ براي پاسخ به اين پرسش ، شايد بتوان احتمال داد که شاعر اين قصيده را به مناسبت تقارن عيد قربان (دهم ذوالحجه ) و جشن مهرگان (شانزدهم مهر) سروده باشد.
چنان که پيش تر نيز اشاره شد، سوزني در يکي از مدايح طمغاج خان مسعود بن حسن ، به هشتادسالگي خود اشاره کرده و سروده است : جز مدح شاه بيهده گوييست شاعري هشتاد سال بس کهُ بدي بيهده دراي (284 :1344) بدين ترتيب ، به شرط صحّت متن ابيات و انتساب قصيده به سوزني، تنها گسترٔە تاريخياي که براي ولادت او ميتوان با قطعيّت درنظرگرفت ، فاصلۀ سال هاي ٤٧٦ تا ٤٨٦ق است .