Abstract:
واژۀ «حق» یکی از پرکاربردترین واژهها در قرآن کریم است که با وجود وضوح ظاهری، معنای دقیق آن نیازمند ریشهشناسی است و در قرآن کریم، در بیش از 30 معنای مختلف، همچون: اللّٰه، پیامبرN، قرآن، اسلام، عدالت، صدق، کعبه، حظّ و...، به کار رفته است که نشانگر غموض مفهوم این واژه در قرآن کریم است. در این پژوهش با استفاده از دانش ریشهشناسی و معناشناسی تاریخی، ارتباط کاربردهای متنوع این واژه با محوریت اصل لغوی «وجود» تبین میگردد. این رهیافت نو به واژه «حق» ضمن تأیید پارهای برداشتهای فلاسفه از واژه حق، به مستند اصل اعتبار اجتهاد لغوی، میتواند راهگشای تفسیر فلسفی بسیاری از آیات دیگر در قرآن کریم باشد که فلاسفه به خاطر دوری از متهم شدن به تفسیر به رأی، به جهت عدم مبنای لغوی، به آن استناد نکردهاند. همچنین میتواند تأثیری بر رتبهبندی موضوعات مختلف وجود از حیث اهمیت و ثمرات آن داشته باشد.
The word ḥaqq (truth, right, reality etc.) is one of the most widely used words in the Holy Quran, which despite its external clarity, its exact meaning requires etymology, and in the Holy Quran, it has been used in more than 30 different meanings. Meanings such as: Allah, the Prophet (pbuh) , Quran, Islam, justice, truth, Ka'bah, wealth,... which especially in the contemporary period- have been viewed with such denial by some thinkers which has been reduced to something completely mental. Due to the important role of this idea in explaining the changes in the universe and that one of the most important of these proofs is the proof of “power and action”. This study also tries to show that most of the criticisms of this proof are fundamental and this proof has a high degree of unity in Peripatetic philosophy and also tries to analyze its capacity to accept Ṣadra’s editorial. The importance of this issue in strengthening the position of the origin system of Islamic philosophy, i. e. peripatetic philosophy, in one of the most important philosophical teachings; i. e. “power and action” that itself lays the groundwork for a more accurate explanation of the great doctrine of substantive motion (movement-in-substance) and its determination of area.
Machine summary:
طرح مسئله واژه «حقّ» یکی از واژگان پرکاربرد در قرآن کریم است و با آنکه به نظر میرسد مفهوم روشنی دارد، کاربردهای متنوع آن در قرآن کریم، با آنچه دربارۀ مفهوم این واژه توسط زبانشناسان و لغویان بیان شده است، در برخی موارد به سختی میتواند ارتباط برقرار کند.
جستجوی معجمی واژۀ «حقّ» نشان میدهد که برخی لغویان، مفهوم وجود را در واژه حق به عنوان اصل لغوی بیان کردهاند؛ مثلاً گفتهاند که حقّ به معنای وجود ثابتی است که انکار آن سزاوار نیست، اگرچه مفهوم مشهورِ این واژه را همان صدق در برابر کذب، و یا عدل و یا امر پایدار در برابر باطل دانستهاند (حسینی واسطی زبیدی، 1414: 13/80).
ولی بررسی واژه «حقّ» در قرآن کریم نشان میدهد که قرآن کریم ضمن تأیید بسیاری از مبانی و آثار عقلی بحث وجود، تأکید بیشتر بر آثار کاربردی این باور فلسفی و خارج کردن آن از یک موضوع متافیزیکی صرف به یک نگرش و جهانبینی عملگرا داشته است؛ مثلاً آنچه باید مبنای عمل انسان قرار گیرد، وجود است و انسان در تشخیص مسیر زندگی خود و برنامهریزی برای دسترسی به کمال مطلوب، باید «حقّ» یا همان وجود را ملاک قرار دهد، نه توهمات و آنچه وجود ندارد.
این واژه در زبان مفسران قرآن کریم نیز در برخی موارد به معنای وجود لحاظ شده است.
اگرچه برخی برای این آیه، وجهی مستقل به معنای سزاوار در نظر گرفتهاند (ابن شجری، 1413: 117)، لیکن با توجه به مسئله اصل معنایی واژه حقّ که مفهوم وجود است، به نظر میرسد که این آیه نیز در همین وجه قابل تفسیر باشد.