Abstract:
ادبیات فارسی گنجینة ارزشمندی از ساقینامهها و مغنّی نامههای شاعران ایران زمین است. ساقینامه، گونهای منظومة ادبی است که در آن شاعر خطاب به ساقی، از بیثباتی دهر شکایت میکند و با طلب شراب از او میخواهد بر زخمهای روزگار دون، مرهم فراموشی قرار دهد. مغنّی نامه گونة ادبی دیگری است که در آن شاعر، به مغنّی خطاب میکند و برای بهجت خاطر، از او طلب آهنگ و سرودی میکند. غالباً شاعران به جهت اهمّیّت و زیبایی دوچندان کار به این دو نوع ادبی همزمان با یکدیگر پرداختهاند و کمتر شاعری تنها به یکی از اینها توجّه مبذول داشته است. در این پژوهش ضمن سیر اجمالی در ساقینامه سرایی و بیان ویژگیهای آن، ساختار ساقینامه و مغنی نامة حافظ را بررسی نموده و نشان دادهایم حافظ با استفاده از زمینههای سیاسی و اجتماعی، قالبی کاملاً غنایی را در خدمت موضوعی کاملاً سیاسی - اجتماعی به کار گرفته است و مطابق با یافتههای این تحقیق، میتوان گفت که در زبان حماسی شعر حافظ، بین روح حماسی حاکم بر شعر و زبانی که حافظ آن را به کار گرفته ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. بر این مبنا، زبان حافظ از ظرفیتهای حماسی بهره گرفته تا سوژههای اجتماعی- سیاسی و حتی تغزلی مورد نظر خود را به شکلی زیبا و متفاوت بسراید
Persian literature is a valuable treasure trove of letters and letters from Iranian poets. The storyteller is a kind of literary system in which the poet addresses to the savage, complains about the instability of Dehra, and by asking for the wine he wants to put on the wounds of the days of Dun, an ounce of forgetfulness. Mukhninameh is another literary letter in which the poet refers to Mukhninameh and, for his sake, calls on him to sing and sing. Often, poets have paid attention to these two types of literary works for the importance and beauty of the two, and less poetry has paid attention to only one of these. In this research, along with a glimpse into the storytelling and expressing its features, the structure of the storyteller and the Mukhninameh name of Hafez, we have shown that Hafez, using political and social contexts, provides a totally rich form in the service of a purely political subject - And according to the findings of this research, it can be said that in the epic poem of Hafez poetry, there is a close connection between the epic spirit governing poetry and the language used by Hafiz. Based on this, Hafez's language uses epic capacities to bring its socio-political subjects and even lyrical subjects into a beautiful and different way.
Machine summary:
در ايـن پـژوهش ضـمن سـير اجمالي در ساقينامه سرايي و بيان ويژگيهاي آن ، ساختار ساقينامه و مغني نامـۀ حـافظ را بررسي نموده و نشان داده ايم حافظ با استفاده از زمينه هاي سياسي و اجتمـاعي، قـالبي کاملا غنايي را در خدمت موضوعي کاملا سياسي - اجتماعي به کار گرفته است و مطابق با يافته هاي اين تحقيق ، ميتوان گفت که در زبان حماسي شعر حافظ ، بين روح حماسـي حاکم بر شعر و زباني که حافظ آن را به کار گرفته ارتباط تنگاتنگي وجود دارد.
»(حسن زاده ، ١٣٨٦: ١٠٨)؛ اما آيا در شعري چون شعر حافظ که رسالت اصلياش پرداختن به تغزل و مسائل سياسي اجتماعي است ، توجه به عناصر حماسي در زبان باعث شده که زيبايي زباني و محتوايي و شکلي اشعار توسعه و گسترش يابد؟ در اين رابطه بايد گفت که اگرچه بافت زباني شعر حافظ کاملا حماسي نيست و شاعران سبک عراقي به طورکلي دغدغه هاي ديگري را جايگزين مفاهيم حماسي کرده اند، اما حافظ نيز همچون فردوسي در شعرهاي خود «لطافت و زيبايي معشوق را با سختي و درشتي ابزارهاي رزم ، چنان ماهرانه و به دور از تکلف و در کمال سادگي و رواني پيوند ميدهد و تصويري گيرا ميسازد که هر خواننده اي را شگفت زده ميکند» (همان : ١٠٨).