Abstract:
قدیمی ترین داستان های پیدا شده در دنیا، داستان های اساطیری است که مادر داستان های حماسی و سپس تاریخی می شود. تمایز داستان های شاهنامه با دیگر داستانهای ادبی از وجوه امتیاز این اثر است. داستان رفتن کیکاووس به مازندران، هوشنگ و پیدایش آتش، چگونگی گرفتن رخش و رام کردنش به دست رستم، داستان بیژن و منیژه، زال و رودابه، داستان رستم و اسفندیار و داستان رستم و سهراب جذاب می باشند. شاهنامه از نظر محتوا و نظام داستانی، رویدادها، کنشها و واکنش ها، گره زنی و گره گشایی ها، تاکید دارد. در بخش اساطیری شاهنامه فردوسی ارزش ها و مفاهیم اخلاقی و خردپسند و صفات و مفاهیم ضداخلاقی و ناپسند در قالب موجوداتی اهورایی و اهریمنی ظاهر شده اند که در داستان ها نمود دارند. در ورای بداخلاقی های ظاهری، دیو آز، زشت ترین دشمن آدمی است که در کنار دیوهایی چون خشم و بداندیشی قرار دارد. تنوع و گستردگی قصه های شاهنامه بیانگر تنوع فرهنگی ایران باستان است نتیجه داستان های شاهنامه آرزوهای ایرانیان برای پاسداشت از حریم خاک خود، نابودی دشمنانی چون افراسیاب، رهایی بردگان از چنگال ضحاک، به سلامت رستن بیگناهانی چون سیاوش از آتش هوسرانان است. واژه هایی چون خرد، دانش، داد، راستی، آزرم و یا چون آز، کژی، کاستی، ننگ، تباهی پر بسامد می باشند که هر یک بار مفهومی خاص را دربردارند. فردوسی وقتی درباره توحید و یگانگی حرف می زند به زبان فلسفه حرف می زند. هرگز تسلیم ناامیدی نشدن، اگر همه درها هم بسته شده باشد، پند و اندرزی شریف است که در بیان فلسفی هر داستان نهفته است، که در ابتدا یا فرجام جای دارد. فردوسی به آفرینش خلقت اشاره میکند و سرچشمه همه خلقت و کائنات را پروردگار میداند، از این رو، پهلوانان او هم رنگ و بوی توحیدی دارند.
Machine summary:
و « می توان گفت که مفاهیم فلسفی و اخلاقی که فردوسی در شاهنامه بیانگر آن است، در وجود واژه های بنیادینی تبلور یافته است که پیوسته تکرار می شوند چون خرد، دانش، داد، راستی، آزرم و یا چون آز، کژی، کاستی، ننگ، تباهی و مانند این ها.
توجه به کاربرد واژه فلسفه و حکمت و دانایی در نزد داستان ها، مشخص می کند که هدف شاعر چه بوده است: ایا فلسفه دان بسیارگوی بپویم به راهی که گویی مپوی به نظر می رسد، فلسفه در معنای حکمت که گونه ای نگاه مبتنی بر اخلاق در آن استوار است، دارای دوگانگی شده است که وسیله معرفت قرار گرفتن آن جای تامل دارد و بیشتر به این نگاه نزدیک می شود که نوعی عملگرا بودن را نشان دهد یعنی می گوید دیو عمل وارونه انجام می دهد و کسی را که گرفتار دیو شده است، طوری معرفی می کند که شرایط متوسل شدن و یا به نوعی فرصت اندیشیدن برای راه نجات امنیتی ندارد و بایستی زود تصمیم گیری کند؛ مانند همین صحنه ای که دیو و رستم در برابر هم چهره نمایی دارند.
بیامد یکی فیلسوفی چو گرد سخن های شاه جهان یاد کرد و در جای دیگر می سراید: بشد مادر شاه با ترجمان ده از فیلسوفان شیرین زبان فردوسی فیلسوف را در این جایگه به معنای کسی که زبان رومی و فارسی می داند، معرفی می کند که به عنوان مترجم میان روشنک و اسکندر کار ترجمه را انجام می دهد.