Abstract:
روایتپردازی را میتوان ازجمله مهارتهایی دانست که از آغاز زیست آدمی تاکنون که فضاهای مدرن و پستمدرن را تجربه میکند، روایی و اهمیت خود را از دست نداده است. روایت، متشکل از گزارههای ساختارمند است که با بهکارگیری شخصیتها و کنشهای آنان، به طرح حادثه یا اتفاقی میپردازد. این جنبه از روایت نهتنها به کار آموزههای اخلاقی و فرهنگی میآید بلکه نقش مؤثری نیز در انتقال و تشریح علوم و دانشهای تخصصی دارد. بهکارگیری این نقش مؤثر، مسلماً نیازمند داشتن بنیانهای علمی بنیادی و تخصصی و از سوی دیگر فراهم نمودن شایستگیهای روایتپردازی و روایتشنوی معلمان و دانشآموزان در هر سطحِ دانشی است. این نوشتار با نقل تجربه روایی یک دانشآموز از خوانش کتاب «جهانهای موازی» به بررسی و تأثیر روایت و کارکرد آن در انتقال مفاهیم علمی به دانشآموزان میپردازد و درنهایت به اثبات این نکته میپردازد که انواع فنون روایت چون روایتشناسی، روایت پژوهی و داستانگویی، مهارتی است بینرشتهای که بایسته و شایستۀ همۀ فضاهای آموزشی و دانشگاهی است.
The narration is a skill which has been developed since the beginning of human`s existence until the present era. The narrative consists of structured propositions that dealing with an account of events and characters. This aspect of the narrative not only is useful in the moral and cultural teachings but also is effective in transmission and explanation of the science and specialized knowledge. Developing the narration skill requires fundamental and specialized scientific foundations. On the other hand, teachers and students with any level of knowledge should be provided with competencies in both narrative telling and listening. This paper aims to explore the effect of narrative on communicating scientific concepts to students through a student’s using of narrative of the book “Parallel Universe”.Finally, is concluded that narrative techniques such as narratology and storytelling, are interdisciplinary skills and are necessary for all educational and academic settings.
Machine summary:
زیسته در افق روایت؛ بررسی موردی تحلیل کارکرد روایت و روایتپردازی در آموزش و فهم دانش هادی دهقانی یزدلی چكيده روایتپردازی را میتوان ازجمله مهارتهایی دانست که از آغاز زیست آدمی تاکنون که فضاهای مدرن و پستمدرن را تجربه میکند، روایی و اهمیت خود را از دست نداده است.
این نوشتار با نقل تجربه روایی یک دانشآموز از خوانش کتاب «جهانهای موازی» به بررسی و تأثیر روایت و کارکرد آن در انتقال مفاهیم علمی به دانشآموزان میپردازد و درنهایت به اثبات این نکته میپردازد که انواع فنون روایت چون روایتشناسی، روایت پژوهی و داستانگویی، مهارتی است بینرشتهای که بایسته و شایستۀ همۀ فضاهای آموزشی و دانشگاهی است.
متن اصلی کتاب یادشده بدین قرار است؛ {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} بررسی کارکرد روایت در فهم و انتقال دانش راوی و روایت شنو در این بخش از نوشتار منظور از راوی، کاکو، مؤلف کتاب جهانهای موازی، است و روایت شنو، دانشآموزی است که به نقل تجربۀ روایی خود از کتاب کاکو میپردازد.
به نظر میآید کاکو در انتقال ایده علمی خود به مخاطب نوجوان، بهخوبی از توان و کارکرد روایی استفاده کرده است بهگونهای که روایت شنو نوجوان علاوه بر درک ساختار داستانی و اهمیت آن به ژرفساخت آنکه همانا ایدۀ جهانهای موازی است، پی برده است.
نکتهای که در بررسی تجربۀ زیستۀ این دانشآموز در جهان روایت به نظر میرسد – و خود از آن آگاه نیست- این است که وی در فرآیند خوانش روایت علمی و بازخوانی آن به روایتپرداز دیگری تبدیلشده است که با استفاده از توانایی روایتپردازی خود، در نقش معلم روایتپرداز برای نگارنده مقاله، به طرح ایدۀ جهانهای موازی میپردازد.