Abstract:
رمزپردازی شیوهای برای انتقال معانی است که در حوزههای مختلفی مانند حکمت و هنرهای سنتی کاربرد داشته و در عرصه فرهنگ و تمدن اسلامی نیز دارای سابقه است. سهروردی و عرفا از رمزپردازی به شکل گستردهای استفاده کردهاند. از آنجا که حکمت متعالیه یکی از مهمترین مکاتب حکمی در حکمت اسلامی است این مسیله قابل تامل است که در حوزه جهانشناسی کدامیک از مبانی این حکمت با رمزپردازی تناسب داشته و میتواند به عنوان پشتیبان نظری آن قرار گیرد؟ مبانی جهانشناسی حکمت متعالیه به دلیل بهرهمندی از نگاه وجودی، با مسیله رمزپردازی کاملا سازگار و متناسب است. از این میان میتوان به مبانیای همچون مثل افلاطونی، تطابق عوالم، عالم مثال و حرکت جوهری اشاره کرد که هر یک به نحوی مبین رمزپردازی است؛ لذا مبانی جهانشناسانه حکمت متعالیه چارچوبی را فراهم مینمایند که بر اساس آن رمزپردازی دارای بنیانی عقلانی خواهد بود و همچنین معیاری را برای ارزیابی رمزپردازیهای صحیح و عقلانی در اختیار قرار میدهد. در این مقاله برای دستیابی به مطلوب از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است.
Machine summary:
برای آشکار شدن اندیشۀ اسلام در مورد بنیان های معرفت شناختی تمدن نوین ، نوعی تحلیل علمیلازم است که بر اساس روش مذکور مستلزم مراجعه و استناد به منابع ، زمینه ها و قرائن معتبر دینی است .
منظور ما از مبانی بنیان های نظری است که چرایی مرجعیت دین در توجیه ، اعتبار و زمینه های معرفتی تمدن نوین اسلامیرا روشن میسازد و فراهم میکند؛ و به عبارتی روشن تر، ما در این نوشتار به دنبال بخشی از مبانی و آموزه های معرفتیای هستیم که بر اساس آن ها بتوان تمدنی را شکل داد که قابلیت جمع بین ابعاد مادی و غیرمادی انسان با رعایت تمام جوانب دیگر را داشته باشد.
منظور از مبانی معرفت شناختی ، بنیان های نظری و زمینه های معرفتی است که چرایی و چگونگی مرجعیت دین و منابع معتبر دینی شامل وحی و نقل و عقل را در اعتبارو ساخت تمدن روشن میسازد؛ به این بیان که اگر دین را برنامۀ جامع هدایت دانستیم ، یقینا خالی از بنیان های نظری و آموزه های معرفتی که منجر به ساخت یک تمدن وسیع و فراگیر الهی گردد نخواهد بود.
در بحث از مبانی معرفت شناختی تمدن ساز که در این نوشته عمدتا با رجوع به احادیث کتاب شریف کافی نگاشته شده ، به دو مبنای اصلی پرداخته میشود تا گستردگی و عالم گیر بودن تعالیم تمدنی اسلام و عدم انحصار آن به قوم و گروه خاصی مشخص گردد.
نتیجه با تأمل در منابع استنباط دینی و با تکیه بر کتاب اصول کافی و بررسی بنیان های معرفت شناختی تمدن نوین اسلامیبه این نتیجه رسیدیم که عقل گرایی و شمول گرایی به عنوان دو مبنای مهم تمدن نوین اسلامیاست .