Abstract:
از آنجا که اسطورههای باستانی با ظهورشان در شعر معاصر، جنبهای جامعه شناختی به ادبیات دادهاند؛ لذا خفقان سیاسی حاکم بر عراق، موجب شد تا اسطوره در شعر سیاب و بیاتی، از بسامد بالایی برخوردار باشد، چراکه آنان در سرودههایشان با زدن نقاب اسطورههای مختلف و دادن مضمونهای جدید به آنها، در پی آن بودند تا به صورت رمزی و سمبلیک، ایدهها و آرمانهای خویش را ابراز نمایند و با آشنایی زدایی از چهره آنان، تجربههای معاصر خود را بر آنان حمل نمایند. در واقع این اسطورهها به شکلهای گوناگون، آرزوها و انگیزههای آنان را نمودار میسازند. از آنجا که این دو شاعر وطن خواه، همواره از وضعیت نابسامان سیاسی و ظلم و جوری که بر مردمشان روا میشد، مینالیدند لذا شخصیتهای اسطورهای آنان، همگی دردی مشترک داشته و خواهان آزادی سیاسی و برقراری عدالت اجتماعی هستند. این پژوهش، تلاش نموده تا با مقایسه کارکرد استبداد ستیزی اسطورهای در شعر سیاب و بیاتی، میزان موفقیت آنان را در بوته نقد و داوری عقل، قرار دهد.
Machine summary:
نقد و بررسي استبدادستيزي اسطوره اي در شعر شاعران عراقي معاصر؛ سياب و بياتي * تاريخ دريافت : ٩٧/١/٢ فاطمه دليري تاريخ پذيرش : ٩٧/٥/١٦ هوشنگ زندي ** *** محمود شکيب چکيده از آنجا که اسطوره هاي باستاني با ظهورشان در شعر معاصر، جنبه اي جامعه شناختي به ادبيات داده اند؛ لذا خفقان سياسي حاکم بر عراق ، موجب شد تا اسطوره در شعر سـياب و بياتي، از بسامد بالايي برخوردار باشد، چراکه آنـان در سـروده هايشـان بـا زدن نقـاب اسطوره هاي مختلف و دادن مضمون هاي جديد به آن ها، در پي آن بودند تا بـه صـورت رمزي و سمبليک ، ايده ها و آرمان هاي خويش را ابراز نمايند و با آشنايي زدايي از چهـره آنان ، تجربه هاي معاصر خود را بر آنان حمل نمايند.
اما با توجه به بسامد بالايي کـه سـياب و بيـاتي از اسـطوره بـراي اهـداف سياسـي و اجتماعي خويش در شعرشان داشته اند، هنوز پژوهشي تطبيقي در اين زمينه ، ميـان ايـن دو شاعر صورت نگرفته است لذا پژوهش حاضر تلاش نموده با عنايـت بـه خـوانش هـاي تقريبا يکساني که اين دو شاعر از اسطوره هاي سيزيف ، سندباد، تموز و عشتار، در جهـت اهداف مذکور داشته اند از نگاهي تطبيقي، آن ها را در بوته نقد و داوري عقل قرار دهد.
سندباد از آنجا که تلاش ها و فعاليت هاي انقلابي سياب ، منجر به تغيير و تحـولات آرمـاني در صحنه سياسي عراق نگرديد، شاعر روح حماسي خود را بـه کلـي از دسـت داد و در ايـن برهه از زمان ، براي تعبير از انديشه هـاي خـويش ، نقـاب سـندباد را بـر چهـره زد و ايـن شخصيت افسانه اي، در واقع ، تجسمي از ساختار رواني شـاعري گرديـد کـه از همـه سـو شکست او را احاطه نموده بود.